می خواهم سر به تن هیچ مسلمانی نباشد اما آفرین به کروبی و موسوی! (خبر ویژه)

«اکنون این شیخ مهدی کروبی است که از داخل خود سیستم در برابر آن ایستاده تا رژیم را در جهان سکه یک پول کند نه من استکهلم نشین و آن گوینده سفیه یک تلویزیون در لس آنجلس».
این مطلب را سایت ضددینی و ضدانقلابی سکولاریسم نو در پاسخ به ضدانقلابیونی عنوان کرد که موسوی و کروبی را به خاطر سوابق حضور در نظام اسلامی مورد حمله قرار می دهند.
«امیر-س» نویسنده سکولاریسم نو ضمن فحاشی به مقدسات اسلامی می نویسد: هر کس که کوچک ترین آشنایی با دیدگاه های من داشته باشد به نیکی می داند که من نه تنها از موسوی و کروبی و سروش و خاتمی و هر سیاسی نوع اسلامی دیگر به شدت نفرت دارم بلکه اصلاً اگر بتوانم پای... و اسلام را هم خرد می کنم. پس روح سخن من اصلاً بر سر این آخوند و آن ریشو نیست که می خواهم سر به تن هیچ سیاسی اسلام پناهی نباشد. اما اگر شخصاً مشاهده کنم که مثلاً امروز حمایت از عنصری... ممکن است سود رسان باشد، حتی در پشتیبانی کردن از او هم کوچک ترین تردیدی نخواهم کرد. با چنین باوری هرگز به کروبی و موسوی نتاخته ام هر چند که جزو مسئولان رژیم می دانم. من آنها را مسئول خونین ترین سال های فتنه می دانم اما هرگز به خود پروانه نداده ام که اکنون در این مقطع، موسوی و کروبی را تضعیف کنم چرا که باور دارم آن که امروز آنها را می کوبد، از رژیم دفاع می کند چون موسوی و کروبی جانانه مقابل نظام ایستاده اند.
این سایت ضدانقلابی می افزاید: اکنون این شیخ مهدی کروبی است که از داخل سیستم در برابر آن ایستاده تا رژیم را در جهان سکه یک پول کند نه من استکهلم نشین و آن گوینده سفیه در لس آنجلس. همچنان که هر دوی ما و هزاران چون ما 30 سال فریاد زدند اما صدایشان هیچ پژواکی نیافت. رمز موفقیت در همین موقعیت شناسی ماست. جدای از آن، ما چه آلترناتیوی داریم که حتی مورد پذیرش 5درصد از مردم داخل ایران باشد؟
سکولاریسم نو در پایان می نویسد: گیریم که همین فردا کروبی و موسوی را بگیرند و سرشان را ببرند و در چاه بیندازند که بسیار هم ممکن است در چند روز آتی همین گونه شود. در این صورت چه تحول مثبتی رخ خواهد داد و چه سودی زان میان برای ماحاصل؟! ما که سی سال است گریبان همدیگر را گرفته و بر سر فردایی موهوم و رویایی بر سر و کله یکدیگر می کوبیم. آیا می خواهیم سی سال دیگر هم به همین روش های سفیهانه و مبارزات دن کیشوتی ادامه دهیم و در همینجا هم بمیریم یا اینکه نکند سپاهیان محمد ولی خان سپهدار و سردار اسعد به پشت دروازه های تهران رسیده اند و من نادان از آن بی خبر مانده ام!