سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
متفاوت ترین وبلاگ پارسی بلاگ
خوبم شما چی ! این وبلاگ جای کسایی که حداقل خدا رو برا خداییش قبول دارن
نویسندگان وبلاگ
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 3
کل بازدید : 474386
کل یادداشتها ها : 932
خبر مایه


مناجات چیست؟ چرا از مناجات لذت نمى‏بریم؟

آنچه در ادامه می‌آید درس‌گفتارهای آیت‌الله محمد تقی مصباح یزدی در تفسیر مناجات خمس عشره است که سال گذشته در دفتر قم مقام معظم رهبری ایراد شده است و به‌مناسبت ایام ماه مبارک رمضام، متناوباً طی روزهای آینده تقدیم کاربران گرامی خواهد شد:

وَالصّلاةُ وَ السّلامُ عَلى سَیدِ الانبیاءِ وَ المّرسَلین، حَبیبِ اِلهِ العالَمین اَبى‌الْقاسِم مُحمّد، وَ عَلى آلِهِ الطّیّبینَ الطّاهرین المَعصومین.

خداى متعال را شاکریم که توفیقى عنایت فرمود بار دیگر ماه رمضان را درک کنیم و از این خوان گسترده‏ى الهى بهره‏مند شویم. امیدواریم خداى متعال به ما هم توفیق توبه نصوح و استفاده از برکات این ماه شریف مرحمت بفرماید.

مناجات یعنى چه؟

شاید در عرف ما مناجات همین مراسمى باشد که سحرهاى ماه رمضان در بلندگوها یا در مأذنه‏ها، کسانى با صداى بلند، اشعار و دعاهایى مى‏خوانند؛ ولى این کیفیت‏ها منظور نیست. کلمه‏ى مناجات که با کلمه‏ى نجوا هم‏خانواده است، در اصل لغت به معناى در گوشى گفتن، راز گفتن و خصوصى صحبت کردن است. بعضى اصل مناجات را رازگویى قرار داده‏اند. بعضى روى خلوت بودنش تکیه کرده‏اند و گفته‏اند اصل معنا همان در خلوت‏بودن و خصوصى‏بودن صحبت است. اما وقتى در میان جمعى دو نفر مى‏خواهند خصوصى صحبت کنند که دیگرى نشنود ناچار آرام صحبت مى‏کنند؛ پس آرام صحبت کردن یا سرّى صحبت کردن اصل مناجات نیست. اصلش این است که گفتگو خصوصى باشد که از یک طرف لازمه‏اش در خلوت بودن است، و از یک طرف آهسته صحبت کردن.

مناجات خواندن یا مناجات کردن؟!

بنابراین مناجات با آهسته صحبت کردن بیشتر مناسبت دارد تا فریاد کشیدن و آواز خواندن. آنها خواندن مناجات است نه مناجات کردن. مثل اینکه دعاهایى که مى‏خوانیم دعا کردن نیست؛ بیشتر خواندن دعاست. یعنى دعایى است که پیامبر9 و ائمه‏ى اطهار: و اولیاء خدا آن دعا را در یک موقعیت خاصى گفته‏اند و ما آن را مى‏خوانیم و غالباً به صورت حکایت است و قصد انشاء در بسیارى از موارد نیست. بسیارند کسانى که دعا مى‏کنند یا اصلاً معنى‏اش را نمى‏دانند یا توجه به معنایش ندارند. یعنى دعا مى‏خوانند؛ نمى‏شود گفت دعا مى‏کنند. مناجات‏ها هم که بلند خوانده مى‏شود و گاهى به معنایش هم توجهى نیست، مناجات کردن نیست؛ این مناجات نامه خواندن است.

مناجات با...؟

مناجات مى‏تواند بین دو انسان، بین انسان و خدا و مى‏تواند بین خدا و انسان باشد. در قرآن شریف آیاتى داریم مربوط به در گوشى گفتن مردم با همدیگر. زمانى کسانى براى اینکه خودشان را نزدیک به پیامبر اکرم(ص) نشان بدهند، براى خودشان یک تعیّنى قائل بودند، مى‏آمدند نزدیک به پیغمبر مى‏نشستند تا خصوصى با پیغمبر اکرم صحبت کنند. کسانى هم بودند که ایمان واقعى نداشتند یا منافق بودند مى‏خواستند حرف‏هایى بزنند که سایر مؤمنین اطلاع نداشته باشند. گاهى هم علیه مؤمنین توطئه‏هایى مى‏کردند. آنها هم آرام صحبت مى‏کردند تا دیگران نشنوند، مؤمنان هم از این درگوشى گفتن‏ها ناراحت مى‏شدند. در آن موردى که مى‏خواستند با پیغمبر اکرم(ص) خصوصى صحبت کنند، آیه‏اى نازل شد: کسانى که مى‏خواهند با پیغمبر درگوشى صحبت کنند، باید صدقه‏اى بدهند. آن وقت اجازه داده مى‏شود که با پیغمبر صحبت کنند؛ «فَقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ نَجْواکُمْ صَدَقَةً1» اما هیچ کس به این آیه عمل نکرد...

فقط على(ع)...

...جز امیرالمؤمنین(ع). در روایتى دارد که ایشان یک دینار طلا داشتند، آن را تبدیل کردند به چند درهم نقره، و همه‏ى آن‏ها را براى صحبت‏هاى خصوصى با پیامبر اکرم‏(ص) به عنوان صدقه دادند اما بعد از آن هیچ کس دیگر صحبت خصوصى با پیغمبر را درخواست نکرد، بعد آیه نسخ این حکم نازل شد. حالا که ابا دارید از این‏که صدقه‏اى بپردازید دیگر نمى‏خواهد صدقه بدهید؛ تکلیف از شما برداشته شد2. بعد در روایات شیعه و سنى وارد شده که یکى از ویژگى‏هاى امیرالمؤمنین‏(ع) این است که تنها کسى است که به این آیه‏ى شریفه عمل کردند، نه قبل از ایشان و نه بعد از ایشان کسى عمل نکرد و نخواهد کرد. در مورد آن درگوشى‏ها و صحبت‏هاى خصوصى هم که افراد مى‏کردند و موجب حزن مؤمنین مى‏شد و گاهى مى‏خواستند توطئه بکنند، آیه‏اى نازل شد که «فَلا تَتَناجَوْا بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ3»؛ اگر صحبت خصوصى‏ مى‏کنید حتما در مورد کارهاى خیر یا براى کار خیرى باشد که مى‏خواهید دیگران متوجه نشوند. یعنى درگوشى گفتن فى حدّ نفسه در میان جمع منفى است، خلاف ادب است، مگر ضرورتى باشد.اصل این است که در میان جمع کسى درگوشى صحبت نکند تا موجب توهّم نشود.

مناجات انسان با خدا

گاهى انسان یک حالى پیدا مى‏کند که مى‏خواهد با خدا بلند صحبت کند، و گاهى نه، حالش جورى اقتضاء مى‏کند که آرام و خصوصى صحبت کند. مثلاً آدم وقتى مى‏خواهد به گناهان خودش اعتراف کند، به طور قاعده دوست ندارد دیگران متوجه شوند. گفتگوهاى دیگرى هم هست که ناشى از شدت محبت است، گفتگوهاى محبّت‏آمیز هم طبعش این نیست که بلند میان مردم داد کشیده بشود. این گفتگو، گفتگویى خصوصى است. «میان عاشق و معشوق رمزى است» این جا هم جاى مناجات است.

تفاوت نجوا با ندا

اما گاهى اقتضاء مى‏کند که آدم در یک گرفتارى و ناراحتى خدا را صدا بزند، کانّه از خدا دوریم! صدا مى‏کنیم که خدایا کجایى به داد من برس؛ اینجا ندا مى‏کند، جامع هر دویش دعاست، چه به صورت بلند باشد و چه به صورت آهسته، خصوصى باشد یا عمومى، همه‏اش دعا هست. اما در موردى که آدم خودش را در حالت دورى تصور مى‏کند آنجا ندا هست. در مناجات شعبانیه مى‏گوید: «الّلهم صل على محمد و آل محمد، واسمع ندائى اذا نادیتک»؛ وقتى نداء مى‏کنم، فریاد مى‏زنم، به فریاد من توجه کن. روایتى هم هست که حضرت موسى‏(ع) از خداى متعال سوال کرد «أَ بَعِیدٌ أَنْتَ مِنِّی فَأُنَادِیَکَ أَمْ قَرِیبٌ فَأُنَاجِیَکَ فَاَوْحَى اللهُ اِلَیْهِ اَنَا جَلیسُ مَنْ ذَکَرَنىَ ... 4»؛ خدایا نزدیک هستى تا درگوشى با تو صحبت کنم، یا دور تا فریاد بزنم. خطاب شد که من از همه به تو نزدیک‏ترم.

رمضان، سحر و مناجات‏

اصل مناجات در روایات مورد تأکید قرار گرفته است به خصوص در ماه رمضان. روایتى از امیرالمؤمنین‏7 نقل شده که خطاب به روزه‏دار فرمودند: «ایها الصائم اِنّک فى شهرٍ صیامک مفروض...» تا فرمودند «و اصواتک فیه مسموعة و مناجاتک فیه مرحومة5»؛ در این ماه صداهاى تو شنیده مى‏شود. گاهى افراد در حدّى هستند که حرفشان قابل اعتنا نیست، فرض کنید در مجلسى بچه‏اى یا سفیهى، حرفى یا دادى بزند، خُب کسى توجه نمى‏کند، اینجا مى‏گویند این، صوت مسموعى ندارد، گوش به حرفش نمى‏دهند. پناه مى‏بریم به زمانى که انسان در مقابل خداى متعال به یک حالى بیفتد که خدا به او اعتنایى نکند، هر چه داد هم بزند، مورد توجه قرار نگیرد. ولى گاهى است که خداى متعال در یک شرایط خاصى یک اذن عامى مى‏دهد یا بخصوص مردم را دعوت مى‏کند که بیایید حرف بزنید، من مى‏شنوم، توجه مى‏کنم. این مضمون در دعاها زیاد وارد شده که گاهى گناهان انسان موجب مى‏شود صدایش شنیده نشود، خدا توجهى به حرفش نکند. آن وقت از خدا مى‏خواهد که این حجاب گناه را از میان بردارد. ماه رمضان، ماهى است که صداها شنیده مى‏شود، خدا به بندگانش توجه مى‏کند، هر قدر هم شایستگى نداشته و آلوده باشند، در عین حال خدا از فضل و کرم خودش صداى آنها را مورد توجه قرار مى‏دهد. «و مناجاتک فیه مرحومة»؛ مناجاتى که انسان مى‏کند در این ماه با رحمت الهى مواجه مى‏شود.

در اوقات دیگر هم غیر از ماه رمضان وقت سحر خیلى سفارش به مناجات شده است. در نیمه‏ى شب، موقعى که چشم‏ها خواب است و صداها خاموش، اگر به خداى متعال توجه پیدا کنیم و با او صحبت کنیم خداى متعال مى‏فرماید: «لبیک» کسى که در نیمه‏ى شب با خدا مناجات کند، «أَثْبَتَ اللَّهُ النُّورَ فِی قَلْبِهِ6». خدا نور را در دلش ثابت مى‏دارد. دلش ظلمانى نمى‏شود.

نجواى با محبوب‏

به‌طور طبیعى هر کسى دوست دارد با اشخاص بزرگ مخصوصاً اشخاصى که دوستشان دارد صحبت خصوصى داشته باشد یا اگر رابطه‏ى عاطفى بین دو نفر باشد، خیلى دلش مى‏خواهد که تنهایى و خصوصى با او صحبت کند، هر چند چیزى هم از او نخواهد. همین صحبت کردن با او موضوعیت دارد. بطور طبیعى مؤمن و کسى که عظمت خدا را درک مى‏کند، نعمت‏هاى خدا را مى‏شناسد و مى‏داند که چقدر به او رأفت و رحمت دارد، باید دلش بخواهد با خدا صحبت کند. ولى متأسفانه بسیارى از اوقات اراده‏اى در آدم پیدا نمى‏شود و چندان علاقه‏اى ندارد که جاى خلوتى برود و با خدا صحبت کند. در ماه مبارک رمضان که بهار دعا و مناجات است - بنده خودم را عرض مى‏کنم - اگر یک دعاى افتتاحى، دعاى ابوحمزه‏اى مى‏خوانیم براى خالى نبودن عریضه است تا ثوابى ببریم. اما اینکه آدم علاقه داشته باشد که بنشیند با خدا درد دل کند و خصوصى صحبت کند، این حال همیشه پیدا نمى‏شود. اگر الان به شما بگویند که هر کدام از آقایان، مایل هستند یک وقت خصوصى، پنج دقیقه، بروند تهران با مقام معظم رهبرى خصوصى صحبت کنند، کیست که داوطلب نشود؟ همه داوطلب مى‏شوند، مسابقه مى‏گذارند. چرا؟ او شخصیت عظیمى است، دوست داشتنى است. آدم کسى را که دوست دارد دلش مى‏خواهد با او صحبت کند، حالا ضمناً اگر یک درخواستى هم داشت عرض مى‏کند؛ درخواستى هم نداشت، همین صحبت کردن برایش مطلوبیت دارد. چطور ما با خدا این گونه نیستیم؟ با اینکه خدا خودش دعوت مى‏کند که بیایید، با من خصوصى صحبت کنید، من فورى جوابتان را مى‏دهم. وقتى نیمه شب بنده مى‏گوید «یا رب»، خدا مى‏گوید «لَبَّیْکَ عَبْدِی سَلْنِی أُعْطِکَ وَ تَوَکَّلْ عَلَیَّ أَکْفِکَ7»؛ از من درخواست کن تا به تو بدهم، بر من توکل کن تا کفایتت کنم. خوب، انسان یک چنین خدایى داشته باشد، او هم دعوت مى‏کند، آن وقت ما ناز بکنیم و نرویم، خواب را ترجیح بدهیم. چرا؟ مسلّماً آفتى در ما است، ایمان این را اقتضاء نمى‏کند.

چرا از مناجات لذت نمى‏بریم؟

چه چیز موجب مى‏شود که انسان دوست نداشته باشد با خدا مناجات کند؟ خدا خیلى جاها خودش فرموده که اگر کسانى، بعضى از ویژگى‏ها را داشته باشند، من شیرینىِ مناجاتم را از کام آنها بر مى‏دارم، «لَا أُذِیقُهُ حَلَاوَةَ مَحَبَّتِی8»؛ روایتى از پیغمبر اکرم(ص) است که مى‏فرمایند: «قال‏ الله سبحانه إذا علمت أن الغالب على عبدی الاشتغال بی نقلت شهوته فی مسألتی و مناجاتی9»؛ خدا مى‏فرماید که اگر دیدم که بنده‏ام اغلب‏ اوقاتش را صرف من مى‏کند، به فکر من است، یعنى به فکر این است که چه تکلیفى دارد تا انجام بدهد، یا از چه نهى شده است که اجتناب کند - ممکن است لحظات و ساعاتى رفتارهاى نامناسبى هم داشته باشد - تمایلات او را سوق مى‏دهم به طرف گفتگو و مناجات با خودم. به جاى اینکه تمایل به امور پست و حیوانى داشته باشد، اصلا علاقه‏اش به این جهت مى‏شود که با خدا صحبت کند. این لطفى است که خدا به او مى‏کند. اگر کسانى باشند که بیشتر اوقات یا خداى ناکرده همه‏ى اوقاتشان، فکر لذائذ دنیا باشند؛ فکر این هستند که چه غذایى لذیذتر است، چه جایى مناسب‏تر است، چه لباسى زیباتر، چه فیلمى لذتبخش‏تر است، مجالست با چه کسى شیرین‏تر است، چه پست و مقامى مى‏توانند به دست بیاورند، خدا هم اجازه نمى‏دهد که با او مناجات کنند.

دوستان من را با دنیا چه کار؟!

خداى متعال به حضرت داوود(ع) وحى فرمود: «ما لأولیائی و الهمّ بالدنی10»؛ دوستان من را با فکر دنیا چه کار؟ چرا کسانى که ادّعاى دوستى من مى‏کنند، همّ و غمّشان به امور دنیا تعلّق مى‏گیرد؟ نیازهایشان را من برطرف مى‏کنم، چرا آنها غصّه‏اش را مى‏خورند؟ «إن الهم یذهب حلاوة مناجاتی من قلوبهم»؛ همّ و غمّ دنیا حلاوت مناجات را از آنها سلب خواهد کرد. اگر گاهى هم موفق شوند با حال کسالت دعاى ابوحمزه‏اى بخوانند، حلاوتى درک نمى‏کنند، دعایى مى‏خوانند براى اینکه ثوابى ببرند. حداکثر به امید اینکه گناهشان آمرزیده شود. امّا اینکه لذّت ببرند و دنبال این بگردند تا فرصت مناجات پیدا کنند موفق نخواهند شد. روایت دیگرى هست که براى ما کوبنده‏تر هست! از احادیث قدسیه است که ناقلش حضرت صادق‏(ع) است. فرمود: «أَوْحَى اللَّهُ إِلَى دَاوُدَ(ع) لَا تَجْعَلْ بَیْنِی وَ بَیْنَکَ عَالِماً مَفْتُوناً بِالدُّنْیَا فَیَصُدَّکَ عَنْ طَرِیقِ مَحَبَّتِی فَإِنَّ أُولَئِکَ قُطَّاعُ طَرِیقِ عِبَادِیَ الْمُرِیدِینَ11»؛ خداى متعال به حضرت داوود وحى کرد یا داوود میان من و خودت عالِم دنیازده را واسطه قرار نده. کسى که شیفته‏ى دنیاست، ولو عالِم باشد، مقامات علمى بالا هم داشته باشد، چنین عالمى راهزن دلهاى دوستان من است. بندگانى که مى‏خواهند به طرف من بیایند، راهنما مى‏خواهند. خیال مى‏کنند چون این عالِم است مى‏تواند راهنمایشان باشد، اما خبر ندارند که این دزدى است که با چراغ آمده. بعد مى‏فرماید: عقوبتى که براى اینها در نظر گرفتم، کمترینش این است که حلاوت مناجاتم را از دل اینها بر مى‏دارم. عالِمِ دنیازده، شیرینى مناجات خدا را درک نمى‏کند و طبعاً نمى‏تواند دیگران را به سوى خدا راهنمایى کند. سخن آخر این که ما اگر خودمان لیاقتى نداریم، به گدایى درِ خانه‏ى اهلبیت و به برکت شفاعت آنها، مورد عنایت الهى قرار بگیریم تا حال مناجاتى، حال توبه‏اى، حال عبادتى پیدا کنیم. آلودگى‏هایمان شسته شود و از این ماه شریف، پاک و پربار بیرون برویم، انشاءالله.

پی‌نوشت‌ها:

1. مجادله / 12.

2. ر.ک: بحار الانوار، ج 30، ص 376.

3. مجادله / 9.

4. وسائل‏الشیعة، ج 1، ص 311.

5. فضائل‏الأشهرالثلاثة، ص 107.

6. مستدرک‏الوسائل، ج 5، ص 207.

7. مستدرک الوسائل، ج‏5، ص‏207، روایت 5708.

8. مستدرک‏الوسائل، ج 12، ص 36.

9. بحارالأنوار، ج 90، ص 162.

10. بحارالأنوار، ج 79، ص 143.

11. الکافی، ج 1، ص 46.


  
سال های حاج منصور

شبکه ایران: سال‎هاست که نسل به نسل برای یک بار هم که شده، خیلی از جوان های تهران شب هنگام رفته اند "حاج منصور". رمضان بوده یا محرم، سری به آنجا زده اند.

شب تا سحر

از مسجد ارک تا بازار قدیمی تهران راهی نیست و برنامه شان هم اینجوری با هم تنظیم میشود که وقتی همه کسبه کرکره را کشیده اند پایین و رفته اند خانه، اینجا تازه اول کاسبی است! کاسب هایی که دل شب تازه میزنند بیرون. تهرانِ حالا که البته شب ندارد و انگار مردم نمی خواهند هیچ وقت سنگر خیابان خالی بماند اما استثنائا برای ماه رمضان آدم های عاقل زودتر بساط شبانه را جمع می کنند و چراغ خاموش می کنند و می خوابند که مبادا سحری خواب بمانند و یک روز بلند گرسنگی با چاشنی دویدن و دود و داد و هوار و دل‌ضعفه!

شاید خیلی معنی ندارد که آدم نصفه شب برود مناجات، خصوصا از نظر کسانی که عادت کرده‎اند منبر و روضه‏شان را از قاب تلویزیون، تماشا کنند و روی کاناپه یا فرقی نمی‎کند کف زمین، برُوبر تصویر مجلسی را ببینند یا با هدفون در خیابان و مترو گاهی چیزی گوش کنند.

اما بعضی عقلا هم مرام شان فرق می کند و شبهای ماه رمضان بیدارند اما نه پای رسانه‎ها. معلوم نیست این آدم ها که تازه 12 شب برای شان اول شب است و تا ساعتی مانده به اذان هم مدهوش نسیم‎های معنوی مسجد ارکند، کی هُل‌هُلکی به خانه می‌رسند و کی سحری خوردن و نخوردن و ادای فریضه نماز و بعد هم تن سپردن به فریضه خوابی که تا سه چهار ساعت بعدش قضا می‏شود! البته دولت هم که ساعتی فرجه رمضانیه داده و خواب شیرین بامدادی مردم تمدید نموده و زنگ رحیل به تعویق انداخته. خدایش خیر دهاد! که همه از عارف و عامی معترفند به شیرینی این تصمیم کارشناسانه!

خلاصه، عموم اهل تهران دست کم شنیده‎اند که جایی در حوالی جنوب شهر، هیئتی هست به نام حسین جان که در همین سالهای گذشته با واقعه آتش سوزی مسجد ارک و تشییع شهدایش باز بر سر زبان مردم و رسانه ها افتاد.

اصالت معنا یا فرم؟

یک تفاوت وجود دارد. گو اینکه اینجا همه سبک های مداحان قدیم را در صحن و سرای خویش متراکم و محبوس ساخته و هنوز بیرون نریخته! اصالت آن سبکها را ذخیره کرده برای آیندگان. نغمه‏های مدیحه و مرثیه‏اش از شر پاپ و جاز و راک‏زدگی در امان مانده و فقط فرم را بر سر مشتری‎اش آوار نمی‌کند بلکه روح و معنا بر اشعار و مناجات ها حاکم است. همه‎اش شور و سینه زنی و سبک نیست. چون مخاطب هم برای این نیامده. تفاوت در اینجاست که مخاطب این جلسه، مداح اصیل میخواهد نه ستاره مداحی! اینگونه است که سال‎های سال یک تهران است و یک مسجد ارک.

جوانترها می گویند نسل ما به "حاج منصور" بدهکار است. چونکه سالی یکی دو ماه از لابلای افسردگی و خستگی و هزار یک جور چاله و چاه و گناه -که مثل هوای آلوده به جان تهران جدید افتاده- فراری می شوند و می آیند پای مناجات و روضه هیئت حسین‌جان، و دلشان حسین‌جان‌گویان صیقل میگیرد مثل روز اولش! و این "دل" همیشه شب ها از شهر که به خانه می آمد، ایمانش را توی خیابان ها دود می‌کرد و به هوا می‌فرستاد و شب کوله بار سنگین کفر به خانه می آورد و حالا بر عکس است که "صبح کافر" و "شب مومن" شده است. آخرالزمان همین است دیگر!

تاریخ مناجات خوانی دسته جمعی

گفته شده که مناجات و ادعیه را دسته جمعی خواندن، از ابتکارات مرحوم آیت الله شاه آبادی بوده است. وقتی که استبداد رضاخانی هیئات را می بست ایشان برای تقویت متدینین، خواندن کمیل و توسل و ندبه را به شکل امروزی اش در مساجد رواج داد. روضه های خانگی هم که امروز بیشتر زنانه است از باقیات صالحات ایشان است.

همه می‎آیند مناجات. اما بعضی ها از جلسه حاج منصور توقع بیشتری دارند. گو اینکه در میان زیر و بم صدای جاودانه مسجد ارک و سخنان و مناجاتهایش، دنبال معنویت و صفای شیخ محمود تحریری هستند. حاج منصور ارضی خودش در مصاحبه‎ای می گوید از سه نفر بهره برده: "یکی شیخ محمود نجفی، استاد اعظم ما که در وادی السلام قم مدفون هستند. دیگری حاج آقای سراج، که در صحن شاه عبدالعظیم دفن شده اند و دیگری شیخ محمود تحریری که از شاگردان برجسته مرحوم شاه آبادی و هم سلک امام بودند." (مصاحبه به سایت خیمه)

سیاست به سبک مسجد ارک

اما دنبال هر چه که باشید، سیاست از قدیم نمک گپ و گفت ایرانیان بوده و اینجا هم سخن از سیاست و تحلیل اوضاع مملکت از اجزای جدانشدنی این برنامه چند ساعته است و خواننده مجلس هر از چندی به قدر وظیفه، به شخص یا گروهی -که فرقی نمی کند راست باشد یا چپ یا میانه- هجمه‎ای میکند و تذکری می‏دهد. تعریضات او به آقای رفسنجانی زبانزد است. حالا با خط سیاسی شما بخواند یا نه، باید دانست که بالاخره اینجا مسجد ارک است و میان سینه‌زنها و گریه‎کن‌های پر و پا قرص هیئت حاج منصور است که حرفش را می‎خوانند و می‏خرند.

و برخی که ارادت و فراغت بیشتری دارند جلسات دیگر را هم می‎روند. هفته به هفته سیدالکریم(س) در شهر ری شاهد است که در نیمه های ‌شب چند هزار زائر ‌کمیل‌خوان دارد که تا صبح بیدارند. همینطور سالهای سال است که زیارت عاشورای لباس فروشها در چهار راه مخبر الدوله، معروف به "صنف" شاهد روضه‏ها و اشک و سوز این پیر غلام دلسوخته است.

تو خیابونیا!

امسال هم توی خیابان، تا میدان آدم می‌نشیند. آن چند متر فرش توی خیابان که پر می‏شود مردم با سجاده و روزنامه و چفیه، زیرانداز درست می‌کنند و روی آسفالت می‌نشینند. سالهای اخیر که مترو تهران هم دم میدان ایستگاهی زده، جلسه محرم شلوغ تر شده. وقتیکه در ایستگاه پانزده خرداد از فضای تمیز و بی روح مترو بیایید بیرون یکراست تا مسجد ارک دو دقیقه بیشتر راه نیست، البته اگر بپیچید سمت فلافلی‏ها یا بساطی‏هایی که متعلقات و محصولات هیئتی می فروشند باز هم صدا می‎رسد و فیض می برید. خصوصا که از فلافلی‏های روبروی هیئت استقبال خاصی می‏شود. خیلی‏ها طعمش را زیر زبان دارند و می‌دانند آن ترشی را که گاریچی‎ها می گذارند تنگ فلافلشان، کار را با خیلی جاها متفاوت می‎کند.

التماس دعا

اما مناجات ماه رمضان ساعت یک شروع می شود و سه تمام. مترو تعطیل است و اگر خودتان وسیله نداشته باشید با زحمت راه و مهم تر از آن چند هزار تومن کرایه، حسابی پیاده می‏شوید. با این توصیف اگر عزم کردید و رفتید، حتما نرسیده قبول است و آنجا از دعا برای دیگران فراموش نکنید.


  
+ سلام


+ چه باحال هر وقت من هستم هیشکی نیست


+ چه خبرا؟


+ جاتون خالی تو کتابخانه داریم میدرسیم


+ دیروز یکی زنگ زده میگه شمارت با اسمت تو لیست شیطان پرستاست مگه میشه؟


+ بی بی سی به سیم آخر زد! تلویزیون دولتی انگلیس، برای تاثیرگذاری بر راهپیمایی 22 بهمن، پخش 24 ساعته برنامه های خود را آغاز کرده است.




+ فراخوان کروبی 10 صبح فلکه دوم صادقیه




+ چقدر لاشی ها زیاد شدن امروز میخواستم حاله یکیشونو بگیرم دسبند سبز میبندند میرن مکان


+ همت و موج اندیشه و فرهنگ آشتی رفع امتیاز شد


+ نظرتون راجع به برنامه رو به فردا چیه؟






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ