ابراهیم اسرافیلیان نماینده دور اول مجلس شورای اسلامی، نکات مهمی درباره ویژگیهای شهید آیت و علت ترور وی را بیان کرد.
رابطه شما با شهید دکتر سید حسن آیت چگونه شکل گرفت و از چه زمانی در کنار هم بودید؟
من از سال 1341 که امام راحل علیه انجمنهای ایالتی و ولایتی بیانیه صادر فرمودند، فعالیتهای خود را علیه رژیم شاه شروع کردم، یعنی در ابتدا از پخش اعلامیه آغاز کردم تا اینکه وارد یک گروه به اصطلاح زیرزمینی شدم. آن گروه را مرحوم شهید آیت تشکیل داده بود و افرادی چون شهید محمد منتظری در آن حضور داشتند.
شهید آیت بعد از آنکه حزب زحمتکشان را ترک کرد این گروه را تشکیل داد؟
بله، آیت بسیار به آیتالله کاشانی علاقه داشت و اصلا حضورش در حزب زحمتکشان به واسطه همین علاقه بود. او بعد از ارتحال آقای کاشانی به خاطر اینکه بقایی با مصدق تعارض داشت به سمت حزب او تمایل پیدا کرد.
چگونه آیت از بقایی جدا شد؟
سال 1347 بقایی از آیت دعوت کرده بود به یک مراسم یا بهتر بگویم جلسهای که قرار بود از طرف حزب در کوهرنگ تشکیل شود برود و وقتی در آن جلسه، شهید آیت با صداقت از جنگ و مبارزه مسلحانه دفاع کرد، بقایی او را از حزب زحمتکشان اخراج کرد. آیت در همان سال 47 گروه زیرزمینی خودش را تشکیل داده بود و میگفت ما دو راه داریم؛ یا باید بمیریم یا اینکه دست به اسلحه ببریم که خودش راه دوم را انتخاب کرد.
شهید آیت از لحاظ شخصیتی چگونه آدمی بود؟
او از سنین طفولیت یعنی از سن دبستان به دنبال مسائل سیاسی بود، روزنامهها و منابع سیاسی را مطالعه میکرد و اطلاعات وسیعی داشت به صورتیکه بدون اغراق یک دایرهًْالمعارف کامل سیاسی بود، روی این اصل افراد را بخوبی میشناخت چون در مطالعات خود هر نکته و سندی که میدید نگه میداشت و آرشیو میکرد. ابتدا که روزنامهها را میخواند نکات مهمش را درمیآورد و در حفرههایی در دیوار خانهاش جاسازی میکرد، بعدها هم صندوقچهای فلزی تهیه کرده بود که این اسناد و مطالب را در آن میگذاشت.
مثلا او از بنیصدر شناخت زیادی داشت بهطوریکه هنگام اقامت امام در فرانسه مرتب از طریق تلفن با شهید محمد منتظری تماس میگرفت و راجع به بنیصدر هشدار میداد و میگفت، او را از بیت دور کنند و از سوابق بنیصدر و اطرافیانش به شهید منتظری میگفت. وقتی هم انقلاب شد و بنیصدر برای ریاست جمهوری نامزد شد، مرحوم شهید آیت بشدت مخالفت کرد. یادم هست یک شب فردی به نام «مرتضی مهذب» آمد منزل من و یکسری اسناد به همراه خودش آورده بود، میگفت، توأمان حسابدار ارتش و دارایی است. آن زمان برق به صورت نوبتی قطع میشد برای همین برق محلهها قطع بود که این فرد از تاریکی استفاده کرده و خودش را به خانه ما رسانده بود.
اسناد مربوط به چه چیزی بود؟
اسناد مربوط به کمکهای مالی بنیصدر به احزاب کومله، مجاهدین خلق و دموکرات بود که از بودجه ارتش پرداخت شده بود. من از همه مدارک کپی گرفتم، حدود 45 سند بود که یکسری کپی کامل از آن را به شهید بهشتی و یکسری را به شهید آیت و یکسری را به آقای رفسنجانی دادم. آیت برخی از اسناد را علنی کرد برای همین بنیصدر با توطئههایی که در روزنامه تحت امر خود یعنی «انقلاب اسلامی» علیه آیت طرحریزی کرد قصد ترور شخصیت او را داشت.
در جایی گفتهاید یکسری کامل از کپی اسناد را به حضرت آیتالله خامنهای دادهاید؟
اگر اشتباه نکنم دادم چون تنها کسی که درباره عدم کفایت بنیصدر از این اسناد استفاده کرد، حضرت آیتالله خامنهای بودند.
شهید آیت یا خودتان استفاده نکردید؟
آیت کم و بیش به آنها استناد میکرد اما من به عنوان مثال در جلسهای که به منظور «وحدت حوزه و دانشگاه» در قم برگزار شد حضور پیدا کردم و آقایان طاهری خرمآبادی و مدنی هم سخنرانی کردند، از این مدارک استفاده کردم.
در آن جلسه هیچکس حاضر نشد در جلسه پرسش و پاسخ شرکت کند اما من به تمام سؤالات پاسخ دادم و به آنچه دانشجویان و طلاب درباره بنیصدر میپرسیدند، با استناد به این مدارک، جواب میدادم.
توطئه بنیصدر علیه شهید آیت چه بود؟
همان نوار کذایی که به دروغ، تیتر یک روزنامه انقلاب اسلامی شد. در جایی از آیت سوال میشود و او پاسخ میدهد، بعد آنقدر سر و ته نوار را میزنند که طرف مستمع تصور میکند آیت طرح کودتا دارد؛ برای همین سر زبانها انداختند«آیت کودتاچی».
شهید آیت، انقلاب را چگونه پیشبینی میکرد و چه سرنوشتی را برای آن متصور میشد؟
آیت نگاه بازی داشت. او برای هر عملی، عکسالعملی را پیشبینی میکرد. مثلا عدهای از بچههای چپ، سازمان ملی دانشگاهیان را راهاندازی کردند که در بین دانشجویان رسوخ و آنها را جذب کنند، آنها تفکرات مصدق را دنبال میکردند؛ برای همین آیت، جامعه اسلامی دانشگاهیان را تاسیس کرد و به تفکرات آیتالله کاشانی پرداخت و در اساسنامه جامعه اسلامی، اصولی همچون برقراری نظام ولایت فقیه را قرار داده بود.
در این تشکل چه افرادی عضو بودند؟
دوستانمان بودند اما افرادی مثل پیمان و ملکی هم حضور داشتند اما به مرور زمان که متوجه شدند چه خبر است ناراحت شدند و رفتند. یادم هست روزی احسان نراقی با من تماس گرفت و گفت بیا وزارت علوم. به آنجا رفتم، از من پرسید شما چه کار میخواهید انجام دهید؟ من هم گفتم کارهای نیستم و باید از امام خمینی بپرسید چه میخواهد که نراقی بسیار ناراحت شد.
گویا شهید آیت با وزارت میرحسین موسوی در امور خارجه مخالف بود.
بله! شهید آیت بسیار با میرحسین مخالف بود، همینطور شهید دیالمه. این 2 نفر تفکرات نزدیکی داشتند. شهید آیت میگفت، موسوی یک روز هم سابقه درست انقلابی و مبارزاتی ندارد؛ حالا چطور میتواند انقلاب ما را با حضور در وزارت خارجه، صادر کند؟! آیت اسناد و مدارکی داشت که چهره واقعی موسوی را نمایان میکرد. روزی که قرار بود موسوی به عنوان وزیر پیشنهادی امورخارجه به مجلس معرفی شود و رای اعتماد بگیرد، مرحوم شهید آیت سخت بیمار بود و چند روز غیبت داشت اما تمام اسناد خودش را جمع و جور کرده و در پوشه گذاشته بود تا به مجلس بیاید، همسرش نقل میکند و میگوید، من از آیت خواستم به مجلس نرود و استراحت کند اما او گفت، امروز(چهارشنبه 16 مرداد 1360) باید تکلیف جمهوری اسلامی مشخص شود و من باید بروم تا این اسناد و حقیقتها را برای مردم روشن کنم.
اسناد مربوط به چه نقاط تاریکی از موسوی بود؟
این اسناد ارتباط موسوی با [...] را اثبات میکرد اما آیت زمانی که از در منزل خارج میشود در فاصله 30 تا 40 متری بنزی مشاهده میشود که راننده آن در حال پنچرگیری است، آیت سوار اتومبیل خودش میشود که از جانب افراد مخفی در آن بنز توسط مسلسل ترور میشود و نزدیک به 65 گلوله به بدنش اصابت میکند و هنوز جای گلولهها روی در منزل او هست.
اسناد چه شد؟
خانم دکتر آیت میگوید، اسناد را شهید آیت پشت شیشه اتومبیل قرار داده بود اما آن ضاربان، آنها را دزدیدند. بعدا باجناق آیت دنبال پوشه میرود تا اینکه به وزارت امور خارجه میرسد، در آنجا فردی پیدا میشود و میگوید اسناد دست من است، همین جا باشید تا من آنها را بیاورم، باجناق شهید آیت چند ساعت صبر میکند اما از آن فرد خبری نمیشود تا اینکه معلوم میشود از در دیگر ساختمان فرار کرده است. پروفسور محمد مجری هم که استاد تاریخ و جغرافیا در دانشگاه سوربن پاریس بود و مدتی در ایران زندگی میکرد، میگفت یکسری اسناد دارد که از آیت و دیالمه گرفته است اما الآن هیچ خبری از پروفسور مجری ندارم و اصلا نمیدانم زنده است یا نه.
آیت در گفتوگوهایش درباره شخص میرحسین چه مطالبی را عنوان میکرد؟
آیت میگفت موسوی اعتقادی به ولایت فقیه ندارد و از نظر مذهبی هم نظر قاطعی ندارد.
مناسبات میرحسین با پیمان چگونه بود؟
بسیار با هم دمخور بودند برای همین است که موسوی تفسیر 2 آیه از قرآن را با نگاهی کاملا چپ مینویسد یعنی تحت القائات پیمان چنین کتابی را مینویسد.
پس چطور موسوی به حزب جمهوری اسلامی راه پیدا کرد؟
جواب این سؤال را از زبان شهید آیت برایتان نقل میکنم، آیت میگفت، موسوی خودش را درون نظام جا کرده تا از آن استفاده کند و بموقع جلوی آن میایستد.
یعنی عدم تمکین به قانون اساسی و ولایت فقیه در گذشته هم در موسوی وجود داشت؟
چه عرض کنم؟! من تعجب میکنم از موسوی که چرا جلوی ولی فقیه میایستد چون او هرچه داشت از ولایت فقیه بود البته نباید تعجب کرد؛ چرا که آیت پیشبینی کرده بود و فقط من تصور میکردم پیشبینی آیت اشتباه باشد. من یادم هست دوره اول ریاستجمهوری «آقا» در قانون اساسی اینگونه آمده بود که انتخاب نخستوزیر حق رئیسجمهور است ولی نه در دوره اول و نه در دوره دوم آقای خامنهای، موسوی را معرفی نکردند. نمایندگان مجلس هم که سر دوراهی بودند، چون رفسنجانی میگفت، نظر امام، میرحسین است اما از طرفی وقتی با بیت امام تماس میگرفتیم، امام تکلیف را جور دیگری عنوان میکردند تا اینکه 99 نفر به موسوی رای ندادند اما چون آرا مخفی بود، دارودسته موسوی با حدس و گمان اسامی 99 نفر را روی کاغذ نوشتند و بهعنوان افراد ضدولایت فقیه منتشر کردند که بعدا حضرت آیتالله خامنهای تشریف آوردند مجلس و فرمودند نمایندگان مخالف 99 نفر نبودند بلکه یکصد نفر بودند چون صدمین نفر من هستم. یا در زمان تصدی پست نخستوزیری از سوی موسوی نمایندگان طرح سوال از وی را درباره ماجرای مک فارلین مطرح کردند که او به همراه لابیهایش در مجلس برای فرار از قضیه، برچسب ضدولایت فقیه به طراحان سوال زد. او همه جا از حضرت امام و ولی فقیه مایه میگذاشت و به ظاهر، قانون را در برابر ولی فقیه، هیچ میدانست. در دور دوم ریاستجمهوری «آقا» هم شورایی تشکیل شد که به دروغ میگفتند، زیر نظر حضرت امام بوده و موسوی را بدون نظر حضرت آیتالله خامنهای انتخاب کردند.
یادم هست زمانی آقای خامنهای بهعنوان رئیسجمهور تشریف بردند مشهد برای سخنرانی، در آن زمان محتشمیپور وزیر کشور بود. او دستور داد تا از سخنرانی آقا جلوگیری کنند چون میگفتند سخنران باید از وزارت کشور مجوز داشته باشد و آقای خامنهای بهعنوان رئیسجمهور از وزیر کشور مجوز دریافت
نکرده بود(!)
خلاصه! اوضاع به کام موسوی بود و در جایی که منافع داشت، خودش را به ولی فقیه میچسباند و در جایی که نداشت، برابر ولی فقیه میایستاد. همان زمان هم وقتی ما در کمیسیون سوالات که 13 نفر بودیم میخواستیم نظر امام را درباره هر موضوعی مثل موسوی بدانیم، میگفتند امام بیمار است ولی آخر سر خودشان از امام پیغام میآوردند که امام تکلیف را بر انتخاب موسوی قرار دادهاند؛ بدون اینکه دست خطی از معظمله بیاورند.
اینگونه پیشبینیهای شهید آیت، قبلا هم به عینیت رسیده بود، یعنی آیت اصولا آدم آیندهنگری بود یا فقط درباره میرحسین، حرفش درست از آب درآمد؟
سیاستمداری و حل و فصل قضایا و تحلیل جریانات، طبع سیاسی میخواهد که آیت آن را داشت. آیت انقلاب فرهنگی را پیشبینی میکرد که این اتفاق افتاد. آیت در آن نوار که بنیصدر با تحریفش، از آن سوءاستفاده کرد، درباره انقلاب فرهنگی تحلیل کرده و حتی خبر داده بود. آیت بخوبی مناسبات را تجزیه و تحلیل میکرد؛ برای همین اتفاقاتی که پیشبینی میکرد واقعا میافتاد، از این رو عدهای میگفتند آیت از آینده خبر دارد در حالی که او تنها قدرت و قوه تحلیل خوبی داشت و به واسطه سیاستورزی و نگاه هوشمندانهاش میتوانست بفهمد چه کسی جلوی نظام قرار میگیرد و قدمعلم میکند و چه کسی برای چه منفعتی خودش را به نظام میچسباند یا چه کسی فعلا از نظام بهرهگیری میکند. درباره بنیصدر گفتم که آیت بخوبی از همان زمانی که حضرت امام در فرانسه تشریف داشتند، درباره او هشدار میداد و به شهید محمد منتظری تلفن میزد و میگفت، بنیصدر را از آنجا دور کنید چون آدم درست و حسابیای نیست.
شهید آیت به مرزبندی رایج آن زمان اعتقاد داشت؟
آیت آدم شریف و باتقوایی بود برای همین کسانی را که از خط انقلاب دور شده بودند، از خودش طرد نمیکرد و میگفت، اینها هم آدمهای خوبی هستند ولی راه را گم کردهاند. آیت با برخی از اساتید دانشگاهها هم ارتباط نزدیکی داشت و میدانست چه استادی در کدام خط است و چه استادی در چه خطی. او سعی میکرد ولایت فقیه و اسلام را در ذهن معلمان و استادان جا بیندازد تا آنها هم برای دانشآموزان و دانشجویان خود تدریس کنند. آیت به ولایت فقیه اعتقاد راسخ داشت. درباره جامعه اسلامی دانشگاهیان هم همانطور که گفتم، اصل اساسنامه را برقراری نظام ولایت فقیه قرار داده بود در حالی که خیلیها در آن زمان کاملا خط مارکسیستی را دنبال میکردند و اصلا در این قید و بند نبودند برای همین است که آیت درباره ارتباط میرحسین با ولی فقیه احساس خطر کرد و پیشبینیهایی در این زمینه داشت که متاسفانه با عملکردهای موسوی تحقق یافت.