داستان نامه نگاریهای شیخ مهدی کروبی به 25 سال قبل باز میگردد، آنجا که وی خطاب به آیتالله مهدوی کنی چندی پیش از انتخابات مجلس دوم که در فروردین سال 63 برگزار شد نسبت به حذف محمود دعایی از لیست جامعه روحانیت اعتراض کرد.
اولین نامه علنی کروبی در اعتراض به رد صلاحیت بهزاد نبوی برای انتخابات مجلس سوم در فروردین 67 نگاشته شد و در آن تهدید کرد که اگر نبوی تایید صلاحیت نشود در انتخابات شرکت نمیکنند. پس از رحلت امام(ره) نامهنگاریها شدت میگیرد و نامهها علنی میشود، بدون ملاحظه اثرات رسانهای کردن اختلافها.
پس از آن در مجلس سوم طرحی ارائه شد برای جلوگیری از رد صلاحیتهای شورای نگهبان و به این شکل که شرط التزام عملی به اسلام و نظام جمهوری اسلامی از شرایط نمایندگی حذف میشد؛ در پی آن جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در نامهای کوتاه خطاب به شیخ کروبی نوشت: "حذف این شرایط از انتخاب شوندگان، مجلسی را به بار میآورد که تیر خلاص را به احکام اسلام و روحانیت مبارز که امام راحل را چون تاجی مرصع و پرافتخار بر سر دارد، شلیک خواهد کرد..."
اما کروبی در جواب، نامه "مفصل و تندی" علیه جامعه مدرسین نوشت، لحن این نامه که رسانهای شد، به قدری تند بود که اعتراض مسئولان را برانگیخت؛ آیتالله مشکینی به کروبی نامهای نوشت و با اشاره به نامه کوتاه جامعه مدرسین از کروبی به خاطر نامهاش انتقاد کرد و طبق روایت شیخ مهدی در گفت و گو با یک نشریه گفت: "شما میتوانستید بیایید و حضوری ماجرا را ختم کنید."
در آستانه انتخابات مجلس چهارم در فروردین 71 کروبی باز هم در اعتراض به رد صلاحیت دوستانش، بدون اشاره به علت رد صلاحیتها، نامهای به هاشمی نوشت که جوابی در پی نداشت، انتخابات اما برگزار شد و
پس از آن بود که جوهر قلم کروبی در نگارش نامهها تامدتی خشک شد. این سکوت ادامه داشت تا آنکه غلامحسین کرباسچی در سال 77 به اتهام فساد مالی بازداشت شد، کروبی دست به قلم شد و در حمایت از کرباسچی به آیتالله محمد یزدی رئیس وقت قوه قضائیه نامه نوشت و مدعی شد کرباسچی شکنجه شده است؛ این حمایت بیدلیل در مقابل مستندات دادگاه، اعتراضهای بسیاری را در میان فعالان سیاسی برانگیخت و حتی از سوی شخص کرباسچی هم تایید نشد.
شاید به این خاطر بود که در انتخابات ریاستجمهوری دهم کرباسچی از کروبی حمایت کرد. اواخر سال 77 بود که نامهنگاریهای کروبی خطاب به آیتالله جنتی شروع شد، در اعتراض به رد صلاحیتها. اما آیتالله جنتی اینگونه پاسخ داد: "این قانون برای استصواب را مجلس گذاشته است. شورای نگهبان هم مجری قانون است."
نامهنگاری بعدی کروبی خطاب به آیتالله جنتی به انتخابات دوره سوم مجلس خبرگان برمیگردد، آنجا که برای احراز مراتب علمی داوطلبین، مطابق قانون انتخابات خبرگان، امتحانی تعیین شد، اما این حرکت علمی نیز اعتراض شیخ را در پی داشت و او در نامهای جنجالی، آزمون علمی را عامل "حذف و فشار" نامید؛ کروبی نامه دومی نیز نوشت و بدون ملاحظه تبعات قانونی، اتهاماتی را متوجه شورای نگهبان کرد، اینبار نیز آیتالله جنتی از جنجالی که کروبی خواهان آن بود،دوری گزید و با لحنی مودبانه نوشت: "ما به هیچ وجه حاضر به ورود در این معرکه نیستیم و زیان این عدم حضور در میدان سوءتفسیرها را از زیان جنگ نافرجام کمتر میدانیم."
مرداد 81 نیز کروبی از ملی-مذهبیها حمایت کرد؛ انتخابات مجلس هفتم در سال 82 صحنه دیگر از نامهنگاریهای کروبی بود، وی به حمایت از نمایندگان اصلاحطلبی برخاست که پس از تحصن در مجلس ششم به سنای آمریکا نامه نوشته و درخواست کمک کرده بودند، او اینبار نامهاش را همراه با خاتمی نوشت.
زمان گذشت تا انتخابات نهم ریاست جمهوری که کروبی اعلام کرد در انتخابات شرکت میکند. هاشمی نیز که ورودش را به صحنه منوط به عدم وجود کاندیدای توانمند و مقبول دانسته بود، به صحنه آمد. همین بود که کروبی در دفاع از خودش نامهای آتشین خطاب به هاشمی نوشت: "ظاهرا جنابعالی به این نتیجه رسیدهاید که تنها فرد قادر به رفع آن نگرانیها، خود حضرتعالی هستید، در حالی که معتقدم بذر بسیاری از همین نگرانیها در دولت جنابعالی کاشته شد."
انتخابات ریاستجمهوری سال 84 برگزار شد و کروبی در دور اول سوم شد و به شدت از روند انتخابات انتقاد کرد، انتقاداتی که مورد استقبال گسترده رسانههای خارجی قرار گرفت. کروبی به این اکتفا نکرد و در نامهای خطاب به خاتمی نوشت: "در این انتخابات صرفنظر از تخلفات گسترده و مداخله نیروهای سازمانیافته به نفع افرادی خاص، حوادثی اتفاق افتاد که موجب نگرانی عمیق مردم و نخبگان نظام در به مسلخ بردن جمهوریت و اسلامیت نظام گردید."
با این حال شیخ ترجیح داد تا از آن جهت که برگزار کنندگان انتخابات نهم، دوستانش در جبهه اصلاحات و دولت هشتم بودند،"بازی تقلب" را بیش از این ادامه ندهد و قبول کند که واقعا مورد اقبال مردم واقع نشده است.
اما در ادامه این روند حتی مرحوم آیتالله مشکینی نیز از نامههای شیخ در امان نماند و کروبی در سالهای آخر حیات آن عالم وارسته سه بار در سالهای 84 تا 85 به ایشان نامه نوشت که در آخرین آن،به ایشان اتهام های سنگینی وارد کرد.
آبان 86 بود که کروبی به حمایت از تصوف گنابادی به وزیر کشور و وزیر اطلاعات نامه نوشت؛ پور محمدی در پاسخ به کروبی با اشاره به گروگان گرفته شدن نمازگزاران و امام جماعت یکی از مساجد بروجرد توسط این دراویش به حمله این صوفیان توسط سنگ و چوب به مردم اشاره کرد و کروبی که فهمیده بود مقداری زود دست به نگارش نامه زده، سکوت کرد.
این نامهنگاریها تا انتخابات دهم ریاستجمهوری ادامه داشت و در بحبوحه آن و پس از آن شدت گرفت.
در آخرین نمونه این نوع نامه نگاریها شیخ بر اساس شایعات و شنیدهها بدون هیچ ملاحظهای اتهاماتی به نظام زد که اعتراضات بیسابقهای را میان فعالان سیاسی به وجود آورد، از هشدار رئیس مجلس تا نامه دانشجویان و همچنین درخواست محاکمه کروبی توسط امامان جمعه و نمایندگان مجلس.
در سالهای اخیر نامههای کروبی پیش از آنکه مورد توجه افکار عمومی قرار بگیرد، مورد استقبال رسانههای بیگانه قرار گرفته است، بهترین اماره برای این ادعا جستجوی اینترنتی نامه های کروبی است.
انعکاس اینترنتی این نامهها اولا همیشه
با این حال در انتخابات اخیر کروبی حتی از آرای باطله هم کمتر رای آورد تا همگان و احیانا خود کروبی به این نتیجه برسند که انعکاس پرحجم نامه های او در رسانه ها نه به جهت اهمیت نگارنده و یا علاقه به وی، که به جهت هنجارشکنی متن آن است.
در این باره شاید بهترین روایت از نامه هایی از کروبی که همیشه جنجال برانگیز و بدون ملاحظه اصول شرعی و قانونی به نگارش در می آید سخنان شخص وی در این باره باشد.
کروبی چندی پیش و در مصاحبه با یک نشریه در این باره، چنین سخن گفت: "اما در مورد نامهها یکی از خصوصیات من این است که اگر بناست نامه بنویسم، پیش کسی نمیروم و چیزی نمیگویم. میدانم که اگر بروم چیزی بگویم حرفی درست میشود. سوالی پرسیده میشود، توصیهای میشود و نهایتا باید به آن توصیه عمل شود. به همین خاطر قبل از انتشار نامه پیش کسی نمیروم."
این، شاید مهمترین مطلوبیت کروبی برای حلقه ای از اطرافیان وی است که از وی به عنوان یک تخریبچی در معادلات سیاسی شان استفاده می کنند ؛ چه، اگر کروبی قبل از نگارش هریک از این نامهها و خصوصا نامه مجرمانه اخیرش، سری به مخاطبین نامه اش و مسولین امر می زد و اتهام های وارده را با آنان در میان می گذاشت،می توانست اطلاعات صحیح به دست آورد و آنگاه شاید آنچنان که این روزها، دشمنان مردم ایران را سر ذوق آورده ،سوژه ساز نمی شد.
این رفتار در مورد اتهام هایی که به آیت الله مشکینی و یا جنتی زده شد به دلیل غلبه وجه شخصی در آن ها، البته با بزرگواری آقایان و عدم پیگیری قابل اغماض بوده است، اما درباره اتهام جدید کروبی به کل نظام، به نظر نمی رسد ماجراجویی کروبی از لحاظ قانونی و قضایی،مطابق قانون، بدون جواب باقی بماند.