سین شریعتمداری در سرمقاله کیهان چهارشنبه، ?? مردادماه، به بهانه نامهای که کروبی به هاشمی نوشته بود، به شدت به وی حمله کرد. شرح کامل این هجوم بیپرده به یکی از مقامات بلندپایه کشور توسط نماینده ولیفقیه در کیهان که البته مهر تاییدیست بر جنایات و تجاوزهای وحشیانه صورت گرفته اخیر را در زیر میخوانید
سر مقاله کیهان چهارشنبه 21 مرداد در حمله به کروبی :
1- میگویند پادشاهی با تعجب آمیخته به تقدیر، وزیر خود را گفت؛ فلان صاحب منصب از اردوگاه دشمن، در میان اهل دیار خود قدر و منزلت بالایی داشت و جز به مقام بلند در کشور خویش تن نمیداد، چه ارزان او را خریدی و به آستان بوسی ما آوردی؟ آنهم در جمع چاکران و غلامان، نه بزرگان و امیران؟! و زیر زمین ادب بوسید و گفت: او را هنگامی خریدم که قدر و قیمت پیشین بر باد داده و به غایت ارزان شده بود! هنر من آن نیست که متاع گران را ارزان خریده باشم، بلکه کالای ارزان را به قیمت خریدهام!
2- شامگاه روز یکشنبه 18 مردادماه 88 سایت اینترنتی حزب اعتماد ملی نامهای از مهدی کروبی خطاب به آقای هاشمی رفسنجانی را منتشر کرد که بلافاصله با استقبال گسترده خبرگزاریهای خارجی و سایتهای خبری گروههای ضد انقلاب روبرو شد. در این نامه مهدی کروبی از رئیس مجلس خبرگان خواسته است «درباره شایعه تجاوز به دختران و پسران در بازداشتگاهها تحقیق کند»! این نامه تاریخ 7 مرداد، یعنی 14 روز پیش را دارد و پسر کروبی در توضیح آن می گوید پدرش این نامه را ده روز بعد از ارسال خصوصی برای آقای هاشمی رفسنجانی و در حالی که جوابی از او نگرفته است برای عموم منتشر میکند! در نامه کروبی آمده است «عده ی از افراد بازداشت شده مطرح نمودهاند که برخی افراد با دختران بازداشتی با شدتی تجاوز نمودهاند(!) که منجر به ایجاد جراحات و… گردیده است. از سوی دیگر افرادی به پسرهای جوان زندانی با حالتی وحشیانه تجاوز کردهاند، به طوری که برخی دچار افسردگی و مشکلات جدی روحی و جسمی گردیده ند»! کروبی در این نامه از منابع خبری خود نام نمیبرد و تنها مینویسد: «افرادی این مطالب را به من گفتهاند که دارای پستهای حساس در این کشور بودهاند»!
3- «منبع سیاه» یکی از ترفندهای شناخته شده و معروف در عملیات روانی است که بیشترین کاربرد آن در «شایعه پراکنی» است. در این ترفند، «شایعه» مورد نظر دشمن به نقل از یک منبع ناشناخته و نامعلوم، ساخته و منتشر میشود که اصطلاحاً به «منبع سیاه-Black Source» معروف است. انتخاب منبع سیاه با این منظور صورت میپذیرد که مخاطبان شایعه فقط شنونده باشند و مراجعه به منبع و کشف واقعیت برای آنان امکان پذیر نباشد، چرا که اگر منبع ارائه شده از نوع «سفید» -روشن و قابل دسترسی- و یا «خاکستری»- نیمه روشن و نهایتاً قابل کشف- باشد، علاوه بر رسوایی شایعهپردازان، کارآیی شایعه نیز از بین میرود. کارشناسان و صاحب نظران برجسته عملیات روانی، تاکید میکنند که شایعات برخاسته از منبع سیاه، دوام چندانی ندارد و در فاصله کوتاهی پس از انتشار، بیاثر میشود. از این روی معتقدند که از ترفند منبع سیاه فقط باید در فضای غبارآلود و با اهداف کوتاه مدت استفاده کرد. «منبع سیاه» با واژههایی نظیر «گفته میشود»! «شنیده شده است»! «افرادی که نمیخواهند نامشان فاش شود گفتهاند»! و… ارائه میشود و در برخی از موارد نیز برای این که «شایعه» برخاسته از منبع سیاه، واقعی جلوه داده شود، سازندگان شایعه، ضمن ارائه «منبع سیاه» از مخاطبان می خواهند که خود درباره صحت و سقم آن دست به تحقیق و بررسی بزنند!
در نامه کروبی به آقای هاشمی رفسنجانی، تمامی ویژگی های «شایعه سازی با استناد به منبع سیاه» دیده می شود. در این نامه به جای ارائه منابع قابل بررسی، از واژه هایی نظیر «عده ای از افراد بازداشت شده مطرح نموده اند»!، «از افرادی که در کشور پست های حساس داشته اند، شنیده ام»! و… استفاده شده که شامل افراد فراوان و بی شماری می شود و هیچکدام از آنان نیز بدون اشاره به نام و نشان آنها قابل دسترسی نیستند. نکته درخور توجه این که در ادامه نامه مهدی کروبی به آقای هاشمی رفسنجانی از دومین شگرد در «سازه شایعه با منبع سیاه» نیز استفاده شده و خطاب به آقای هاشمی از وی خواسته شده است «مسئولیت تحقیق و بررسی جهت تعیین صحت و سقم این اخبار را برعهده بگیرد»!
همانگونه که دیده می شود در نامه مهدی کروبی از یکسو شایعهای خطرناک و مشمئزکننده ساخته میشود و از سوی دیگر هیچ منبع قابل دسترسی برای تحقیق درباره آن ارائه نمیشود. یعنی دقیقاً شایعهای برخاسته از منبع سیاه ساخته و منتشر شده است و با شناختی که از مهدی کروبی در دست است و مخصوصاً طی چند ماه اخیر آشکارتر شده است به جرأت میتوان گفت وی در حد و اندازهای نیست که خود این شایعه را با رعایت تمامی ترفندها و ریزه کاری های فنی تهیه کرده باشد. اما چه کسانی آن را ساخته اند؟ کافی است به اطرافیان مهدی کروبی و سوابق شناخته شده آنها نظری افکنده شود!
4- در آموزههای عملیات روانی، شایعه برخاسته از منبع سیاه در حد یک شبنامه ارزیابی میشود که فاقد اثرگذاری مورد نظر شایعه سازان است، کارشناسان عملیات روانی برای جبران این نقیصه توصیه میکنند که ارائه «منبع سیاه» را یک «شخص حقیقی» و شناخته شده برعهده بگیرد تا نگاه مخاطب قبل از «منبع» به شخص ارائه کننده «منبع سیاه» جلب شود که این وظیفه را مهدی کروبی برعهده گرفته است. اما، همین کارشناسان، از این حالت با عنوان «ترفند کثیف DIRTY TRICK» یاد میکنند و معتقدند شخصی که مأموریت ارائه منبع سیاه را برعهده میگیرد باید از شخصیت خود عبور کرده باشد و یا به اندازه ای کم شعور باشد که قدرت درک پایان ماجرا را نداشته باشد، چرا که شایعه برخاسته از منبع سیاه، بسیار کم دوام است و بی اساس بودن آن خیلی زود بر ملا شده و برای شخص مفروض رسوایی برانگیز خواهد بود. باید توجه داشت که میزان این رسوایی با نوع شایعه ارتباط مستقیم دارد و هر چه شایعه مشمئز کننده تر، رسوایی حاصل از آن بیشتر… و اما دشمن در مهدی کروبی کدام ویژگی مورد لزوم برای «ترفند کثیف» را کشف کرده که او را برگزیده است؟! آنچه به جرأت می توان گفت این که؛ کروبی طی چندماه اخیر به یکی از سهل الوصول ترین شخصیتهای مورد نیاز برای دشمنان ایران اسلامی و مردم شریف آن تبدیل شده و به قول وزیر آن پادشاه، ارزان شده است که ارزان خریده میشود
-5چرا کروبی نامه مورد اشاره را خطاب به آقای هاشمی نوشته است؟ این نامه، مطابق معمول و به روش جاری و معقول باید خطاب به آیت الله هاشمی شاهرودی رئیس قوه قضائیه نوشته میشد. ولی تهیه کنندگان نامه کذایی میدانستهاند که نامهنگاری به قوه قضائیه و درخواست بررسی از این قوه الزاماً بایستی با ارائه سند، دلیل و یا شواهد و قرائنی همراه باشد و دست کروبی- بخوانید تهیهکنندگان اصلی نامه- از این اسناد و شواهد خالی است. و اساساً هدف از ارسال نامه یاد شده، شایعه پردازی و فضاسازی برای سوءاستفاده دشمنان بیرونی بوده است و چنانچه کروبی این نامه را برای آیت الله شاهرودی میفرستاد، ایشان بلافاصله از وی درخواست سند و شاهد کرده و بررسی برای صحت و سقم این شایعات را در دستور کار قرار میداد. در این حالت -مفروض- اولا؛ دست کروبی – بخوانید دستهای پنهان در پشت ماجرا- خیلی زود برملا میشد. و ثانیاً کروبی نمیتوانست ادعا کند که نامه را ابتدا به طور خصوصی برای آقای رفسنجانی فرستاده و بعد از آن که پاسخی نگرفته اقدام به انتشار عمومی آن کرده است! و حال آن که مقصود اصلی نامه، سیاه نمایی علیه اسلام و انقلاب و مقصد اصلی آن، رسانه ها و محافل بیگانه بوده است و اگر نامه خطاب به آیت الله شاهرودی نوشته می شد، این مقصود و مقصد به دست نمی آمد، چرا که ارزشی بیشتر از یک ترفند نداشت. دقیقاً مانند این که، شخصی با ارسال نامه به یکی از مسئولان غیرقضایی و غیرامنیتی ادعا کند «برخی از افراد و کسانی که قبلاً در کشور مسئولیت داشته اند، خبر داده اند که مهدی کروبی تعدادی از جوانان را به بهانه اشتغال به یک خانه تیمی متعلق به حزب اعتمادملی کشانده و سپس به طرز فجیعی آنها را به قتل رسانده است»! و از آن مسئول بخواهد که «صحت و سقم این اخبار را بررسی کند»! و سپس این نامه را برای رادیوهای بی بی سی، آمریکا، اسرائیل و سایت خبری بهاییها و… بفرستد. این حالت با آنچه مهدی کروبی نوشته است چه تفاوتی دارد؟! هیچ! و از نظر قضایی و حقوقی چه ارزشی دارد؟ باز هم؛ هیچ!!… پس «ای هیچ برای هیچ بیهوده مپیچ»!
6- اگرچه مهدی کروبی برای بسیاری از اطرافیان خود نیز قدر و منزلتی ندارد تا آنجا که مسئول ستاد انتخاباتی وی، پای صندوق رای، برگه رای خود را به همه نشان میدهد تا بدانند او آنقدر کم هوش و کودن نیست که به کروبی رای بدهد! ولی مردم برای قدر و منزلت انقلاب و نظام اسلامی خود ارزش فراوانی قائلند و اجازه نمی دهند افرادی مثل مهدی کروبی برای خوشامد عوامل سیا و موساد، با حیثیت آنها بازی کند! بنابراین وظیفه قطعی و غیرقابل تردید دستگاه قضایی آن است که مهدی کروبی را احضار کرده و از او برای اتهامی که وارد کرده است دلیل و سند بخواهد و اگر دلیل و سندی ارائه داد که ماجرا با جدیت و بدون اغماض پی گیری شود. و اگر دلیل و سندی ارائه نکرد- که ندارد و نمی کند- او را بدون کمترین ملاحظهای مجازات کنند. بدیهی است که در این زمینه باید به قول حضرت امام(ره) نگاه حکومتی داشت و جرم انجام شده را عادی تلقی نکرد.