***
کار از یک دروغ شروع شد. اعلام پیروزی در انتخابات، در حالی که هنوز شمارش آرا آغاز نشده بود. فردای آن روز سبز بر نیزه شد و خیابانهای مرکزی تهران به آشوب کشیده شد.
آنها یک حرف داشتند: عبور از قانون و این مسئلهای نبود که انقلاب اسلامی و رهبری آن زیربارش بروند. روز 30 خرداد 88، روز ریخته شدن خون امت حزبالله در خیابانهای تهران بود. این بار اما بازیگردانان پختهتر بودند. هتک حرمت نظام اسلامی در دستور کار قرار گرفت. کشتهسازی، شایعه تجاوز و جنایت.
شعارها هم تغییر کرده بودند، در روز قدس «نه غزه نه لبنان»، در روز 13 آبان «مرگ بر روسیه» و «جمهوری ایرانی» و در روز 16 آذر حاصل، برداشت شد: اسائه ادب به امامخمینی(ره).
سران فتنه اما هنوز امنیت و آرامش را نمیخواستند. پس روز تاسوعا و عاشورا اغتشاشگری را در دستور کار قرار دادند و با اهانت به مقدسات تشیع و شعار «مرگ بر جمهوری اسلامی» به چند خیابان تهران آمدند که حمایت پهلویها، امریکا، انگلیس و منافقین را پشت سر داشتند و نتیجه باز همان بود: «سوت و کف و پایکوبی در ظهر عاشورا!» این در حالی بود که فتنه سال 88 یک قدم هم از فتنه منافقین جلوتر رفته بود.