مروری بر عملکرد هاشمی رفسنجانی در ایام انتخابات دهم ریاست جمهوری و اتفاقات پس از آن در مجموع شرایطی را پیش آورد که تحلیلها و قضاوتهای مختلفی پیرامون رفتارهای سیاسی وی شکل گیرد و بالطبع حاشیههایی که هاشمی با رویکردها و مواضعش برخود تنید، بر مجمع تشخیص مصلحت که تحت ریاست اوست نیز سایه افکند، به گونهای که حضور یا عدم حضور رئیس جمهور در جلسات این مجمع که البته به دلیل سنگینی مسئولیت مقام اول اجرایی کشور و تداخل برنامهها امری طبیعی است، میتواند دستمایه حاشیهسازیهای مختلف شود.
هاشمی در کارنامه خود پیرامون انتخابات دهم ریاست جمهوری و مسائل اخیر نقاط مبهم بسیاری دارد که هنوز جامعه در حال تحلیل آن است. مجموعه اقداماتی از جمله جانبداری از جریان و کاندیدایی خاص در انتخابات که علیرغم تکذیبهای مکرر غیرقابل انکار مینماید و تا جایی پیش میرود که کروبی پیش از انتخابات در نامهای گلایهآمیز به هاشمی از او بخواهد که به نزدیکانش درباره حرکات تخریب تذکر دهد.
همچنین نامه بدون «سلام و والسلام» هاشمی به رهبر معظم انقلاب در همان ایام که حتی نزدیکان سنتی او را به حیرت وامیداشت؛ نامهای که به اعتقاد بسیاری در آن آشوبهای پس از انتخابات با لفظ انفجار «آتشفشانهایی که از درون سینههای سوزان تغذیه میشوند،» پیشگویی میشد، در کنار اقدامات دیگری که پس از انتخابات داشت، چهره هاشمی را در ذهن مردم جامعه غبارآلود جلوه میداد.
حضور مستقیم فرزندان هاشمی رفسنجانی در اغتشاشات و تحریک به ادامه آشوبهای تهران که منجر به بازداشت چند ساعته فائزه هاشمی و همسر مهدی هاشمی شد نیز میتوانست تلنگری به گارد بسته هاشمی رفسنجانی نسبت به فرزندانش وارد کند اما رئیس مجمع تشخیص مصلحت ترجیح داد با گفتن این جمله که فائزه برای خوردن ساندویچ به خیابان آزادی رفته بود، از کنار این مسئله بدون هرگونه توضیح اضافی عبور کند.
به این اقدامات میتوان عدم حضور در مراسم تحلیف و تنفیذ ریاست جمهوری دهم، سخنرانیها در جلسات پنهان و پیدا، هم قسم شدن با میرحسین موسوی و خاتمی به اعتراف یکی از متهمان آشوبهای اخیر، هدایت جریان ضد اصولگرا و از همه عیانتر خطبههای معروف نماز جمعه 26 تیرماه را افزود؛ نمازجمعهای که حضور ساختارشکنانه سبزپوشان در کنار سخنان تحریکآمیز خطیب، بر قداست آن سایه افکنده بود و اقداماتی که روز به روز ابعاد تازه و ناگفتهای از آن گفته می شود.
برای نمونه علیرضا بهشتی عضو ارشد ستاد میرحسین موسوی اخیراً در ناگفتههایی درباره حوادث پس از انتخابات صراحتاً حضور میرحسین موسوی در نماز جمعه 26 تیرماه را اقدامی با هماهنگی هاشمی رفسنجانی نام برده و تصریح کرده است ؛« آقای هاشمی خواسته بودند آقای موسوی و کروبی در نماز جمعه حضور یابند و چنین شد البته آقای موسوی بسیار شک داشتند برای حضور در نماز جمعه.»
اما از آنجا که هاشمی در نماز جمعه معروف خود صداوسیما را مورد انتقاد شدید قرار داد، صدا و سیما بدون توجه به حواشی و سؤالاتی که ذهن جامعه را درباره هاشمی رفسنجانی به خود مشغول ساخته، چندی است که درصدد ابراز لطف و دلجویی از هاشمی است و گویا درصدد است تا با بازسازی چهره او به نوعی ابراز ارادتی کرده باشد؛ تولید و پخش رپرتاژهایی در حمایت از هاشمی رفسنجانی مدت کوتاهی پس از نماز جمعه معروف و در تداوم آن پوشش ویژه خبری برنامههای مربوط به وی از جمله تلاشهای اخیر صدا و سیما در جهت پاک کردن علامت سؤالی است که در ذهن جامعه بر چهره هاشمی نقش بسته است.
از جمله اقدامات اخیر صدا و سیما پخش ویژه و بیسابقه جلسه اخیر مجمع تشخیص مصلحت و تأکید بر عدم حضور رئیس جمهور، پوشش ویژه خبری این جلسه مجمع، نشان دادن چهرههایی خاص از جمله ناطق نوری، حسن روحانی و... است، البته این اقدام در کنار مانور تبلیغاتی برخی رسانهها و سایتها بر خالی نماندن صندلی رئیس جمهور علیرغم عدم حضور وی در این نشست، بیشباهت به مانور تبلیغاتی به نشستهای مشابه بدون حضور رئیس جمهور نیست.
شاید هنوز جلسهای که علی لاریجانی به توصیه ناطق نوری به بهانه سیامین سال قانونگذاری برگزار کرد، از یاد نرفته باشد، جلسهای که توانست تیتر مخالفان دولت را با عنوان «وحدت ملی بدون حضور احمدینژاد» به خود اختصاص دهد و البته حضور چهرههای اپوزیسیون در این نشست، سؤالات بسیاری را در اذهان ایجاد میکرد، نشستی که امتداد طرح شکستخورده هاشمی رفسنجانی برای تشکیل دولت وحدت ملی با پایه "نه احمدینژاد" بود.
اما «صندلی که خالی نماند» تیتر جذابی بود که گرچه ممکن است بانیان جلسه مجمع آن را غیرعمد توجیه کنند، اما شواهد گویای چیز دیگری است و مدعیانی که رئیسجمهور را متهم به عدم رعایت حد و حدود خود میکنند، زیرسؤال میبرد، گویا آنها نمیخواهند به رعایت حد و حدود خود عادت کنند و با هدف تیترسازی حتی چینش صندلیها را تغییر میدهند.
مانور تبلیغاتی بر عدم حضور رئیسجمهور و خالی نماندن صندلی او آن هم در شرایطی که رئیسجمهور روزهای پرکار آغازین دولت خود را طی میکند و در تدارک تشکیل کابینه جدید است، حتی اگر دستمایه تیتر جذابی شود اما نمیتواند جایگاهی در افکار عمومی داشته باشد؛ چرا که با حجم بالای برنامههای رئیسجمهور تنظیم برنامه برای حضور در تمامی جلسات دشوار مینماید و قطعاً حضور همیشگیاش در مجمعی که عدهای سعی در دور کردن آن را از اهداف کلان و اصلی را که مد نظر مقام معظم رهبری و مصرح در قانون است، دارند، مقدور نمیسازد.
اما در سوی دیگر این «پروپاگاندای صندلی» رئیس جمهور است که با نگاهی به سوابق و رویکردهای او به راحتی میتوان دریافت که اهمیت چندانی برای «صندلی» قائل نیست و معیارش برای حضور در جلسات منافع و مصالح کشور است. خواه بر صندلی رئیس بنشیند، خواه سمت راست یا چپ.