بعد از شهادت حجت الاسلام و المسلمین هاشمی نژاد بود که امام در جمع مردم لب به سخن گشود. او از هاشمی نژاد گفت و بعد در باب انتخابات فرمود:
«مسئله دیگر قضیه انتخابات است که من در عین حال که قبلاً هم تذکر دادم، حالا هم تذکر مىدهم به همه ملت که همه این شرارتها که در سطح کشور الآن مىشود، ممکن است براى این باشد که شما را از رفتن به پاى صندوق بترسانند و شما را از خدمت به اسلام و خدمت به مسلمین سست کنند. و باید همه ما در این امر توجه داشته باشیم که این یک امر حیاتى است براى جمهورى اسلامی. شما مىبینید که در عین حال که در آراى قبل از این، براى شهید رجایى 14 میلیون جمعیت شرکت کرد و 13 میلیون رأى آورد شهید رجایى، مع ذلک، آن فاسدها، آن مصاحبههایى که اشخاص فاسد شکست خورده در خارج کردند، گفتند بیش از 2 میلیون اینها رأى نداشتند.»
امام به کسانی اشاره کرد که به جای پذیرش شکست و تمکین در مقابل آرای مردم و رای قانون اعتراضات و تشنج های خیابانی را کلید زده بودند. ایشان با اشاره به التهاب آفرینی ها فرمودند:
«از این ترورها و از این شرارتهایى که 2 روز قبل در تهران شد و مع الاسف، بچهها و جوانها را کشیدند به توى خیابانها و به شرارت هدایت کردند، باید بسیار انسان متأسف باشد که جوانها و کودکهاى ما اینطور بازى خوردند از اینها که مىآیند در خیابانها و آتش مىزنند چیزهایى [را] که مال مردم است، مال عموم است؛ مثل شرکت واحد و اتومبیلهاى شرکت واحد که مال مستضعفین است یا محلى که اصلاً براى مستضعفین است، به آتش مىکشند. اینها فکر نمىکنند که این مدعىهاى مجاهدت براى خلق و براى مستضعفین، آن چیزى را که وجهه قرار دادند و هدف قرار دادند، ضرر زدن به همین چیزهایى [است] که مال مستضعفین است؛ چیزهایى که براى مستضعفین جمع شده است، براى معلولین جمع شده، براى جنگ زدهها جمع شده است؛ اینها هدفشان این است که آنها را آتش بزنند.»
امام در ادامه تأکید کردند:
«شما از این شکست خوردهها هیچ هراس نداشته باشید که اینها نفسهاى آخر را مىکشند. و ملت ایران و ملت شریف ایران با کمال قدرت، ایستاده است در مقابل آنها، و همینطور قواى نظامى و انتظامى و پاسداران و بسیج و سایر قواى مسلّح، که از خود مردم هستند، هم در جنگ با کفار ایستادهاند و هم در مقابله با این اشخاصى که همانطور هستند و براى آنها خدمت مىکنند. و قواى پاسدار ما و همینطور قواى انتظامى در این امر جدیت خواهند کرد و همه اینها را به دست خواهند آورد و به جزاى اعمال خودشان در دادگاهها خواهند رسید. و ان شاء اللَّه، بزودى شما شاهد این خواهید شد که نه از این تفالهها چیزى باقى مانده است و نه از آن قدرتهاى بزرگ در ایران اثرى خواهد بود.»(1)
ثبت نام کاندیداها
باز هم نوبت انتخاب مردم بود تا با رأی خود یک رجایی دیگر را انتخاب کنند. بعد از شهید باهنر، آیتالله خامنهای دبیر کلی حزب جمهوری اسلامی را عهده دار شده بود. آیتالله خامنهای از اعضای منتخب امام در شورای انقلاب به شمار می آمد و در شورای عالی دفاع هم حضور فعال داشت. ترور ششم تیر ماه ناکام ماند تا او همچنان داعیه دار خط امام باشد؛ همان خطی که رجایی و باهنر در راه اعتلایش سوختند.
آیت الله مهدوی کنی در خاطرات خود در خصوص کاندیداتوری آیتالله خامنهای این گونه می نویسد: «در جریان ریاست جمهوری آیتالله خامنهای آنچه به یادم مانده است، این است که پس از شهادت آقای باهنر و آقای رجایی، بحث ریاست جمهوری جداً مطرح بود. روزی ما در راهروی مجلس جلسه ای داشتیم. جلسه غیر رسمی بود. در آن جلسه من، مقام معظم رهبری، جناب آقای هاشمی و جناب آقای موسوی اردبیلی بودیم. ظاهراً حاج احمد آقا هم بودند. دوستان در آن جلسه به آقای خامنهای پیشنهاد دادند که شما نامزد ریاست جمهوری بشوید. ایشان گفتند من به چند جهت نمیپذیرم؛ یکی اینکه بیمار هستم. من تازه از بیمارستان آمده ام (به خاطر همان جریان انفجار) و آمادگی ندارم. مسئله دوم اینکه خوب نیست دو تا آخوند ریاست قوه مجریه را داشته باشند. آقای مهدوی کنی که نخست وزیر هستند، من هم رئیس جمهور بشوم؛ دو تا آخوند خوب نیست. مردم می گویند همه چیز را خودشان قبضه کرده اند. جهت سوم اینکه اگر قبول بکنم دلم می خواهد کسی نخست وزیر باشد که بتوانم با او چون و چرا داشته باشم؛ مهدوی برادر بزرگ ماست. ما نمی توانیم از او پاسخ بخواهیم. این تعبیر ایشان در آن وقت بود.»(2)
با وجود مخالفت های آیت الله خامنه ای با بحث کاندیداتوری اصرارها ادامه یافت و این گونه بود که ایشان تصمیم به حضور در عرصه رقابت گرفتند. قرار شد بعد از ریاست جمهوری ایشان آیت الله مهدوی کنی از نخست وزیری استعفا دهند تا آیت الله خامنه ای در انتخاب نخست وزیر آزاد باشند و البته همین طور هم شد یعنی بلافاصله بعد از اعلام نتایج آیت الله مهدوی کنی استعفای خود را اعلام کرد.
چهره های دیگری هم البته داوطلب کاندیداتوری شدند. آیت الله مهدوی کنی در این خصوص می گوید:«قرار شد که بنده و جناب آقای دکتر شیبانی و آقای عسگراولادی به منظور احتیاط نیز نامزد ریاست جمهوری شویم. در آن زمان که ما به حسب ظاهر نامزد انتخابات ریاست جمهوری شدیم، از براداران نهضت آزادی، آقای مهندس بازرگان و آقای صباغبان به دفتر نخست وزیری آمدند و گفتند اگر شما جدا نامزد هستید، ما آماده ایم برای شما تبلیغ کنیم. من گفتم اولا نامزدی من جدی نیست و ثانیا اگر جدی هم بود، من علاقه ای به تبلیغ و تایید شما نداشتم.»(3)
دکتر غفوری فرد دیگر کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری بود. او داستان کاندیداتوریش را این گونه تعریف می کند:«بعد از عزل بنی صدر، شهید رجایی رئیس جمهور شدند؛ ولی حتی بعد از شهادت ایشان مشخص نبود که امام با ریاست جمهوری آیت الله خامنه ای موافقت کند. مرحوم ربانی املشی زمان ثبت نام کاندیداهای ریاست جمهوری با من تماس گرفت. ایشان به من گفت: فردا آخرین روز ثبت نام است. شما هم برو و حتما ثبت نام کن. اول فکر کردم ایشان شوخی می کند. گفتم: به چه مناسبت من کاندیدا شوم؟ ایشان فرمود: اولا جناب آقای خامنهای ترور شده و هنوز معلوم نیست به راحتی سلامتیشان را به دست بیاورند. در ثانی هنوز مشخص نیست امام با یک روحانی موافقت بکند. یعنی حتی بعد از شهادت شهید رجایی در مرحله اول امام مخالف بودند. چون بعدا این پست در شخص آقای خامنه ای منحصر شده بود، ایشان موافقت کردند و ثالثا خوب نیست که فقط یک کاندیدا داشته باشیم. دلیل دیگرش هم این بود که اگر تنها یک نفر کاندیدا باشد، احتمال ترورش زیاد است.»(4)
در آن شرایط با توجه به اینکه انقلاب از نیروهای غیر روحانی ضربه های سنگینی خورده بود و از سوی دیگر هم برخی نیروهای انقلابی هر یک به نوعی به شهادت رسیده بودند، امام با روحانی بودن رییس جمهور موافقت کردند. در واقع ریاست جمهوری آیت الله خامنه ای سرآغاز ورود روحانیون در مناصب اجرایی و خصوصا جایگاه ریاست جمهوری بود.
کاندیداتوری مقام معظم رهبری مورد استقبال احزاب و گروه های مختلفی قرار گرفت. روزنامه جمهوری اسلامی در شماره روز یکم مهر ماه از حمایت های گسترده احزاب و جریان های سیاسی خبر داد. این روزنامه نوشت: «در ائتلاف بزرگ جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، روحانیت مبارز، مجاهدین انقلاب اسلامی، حزب جمهوری اسلامی، سازمان فجر اسلام، انجمن اسلامی معلمان، جامعه انجمن های اسلامی بازاریان و دهها گروه و سازمان دیگر حجت الاسلام خامنه ای به طور یکپارچه به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری برگزیده شده است.»(5)
در بیانیه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم تصریح شده بود که اگر خود شهید رجایی و باهنر هم حاضر بودند، حتماً با کمال آرامش به آیت الله خامنه ای رای می دادند.(6) آیتالله سید علی خامنه ای برای همه مردم چهره ای درد آَشنا و محبوب به شمار می آمد. به خصوص بعد از داستان ترور ایشان ابراز احساسات مردم در اوج خود قرار داشت. دهها نفر حتی حاضر به اهداء قلب خود به ایشان شده بودند.
در حالی که موضوع تحولات عمده در مدیران ارشد دو قوه قضاییه و اجرایی کشور در ماه?های آینده بحث اصلی محافل رسانه?ای و سیاسی کشور است، برخی اخبار حاکی از آن است که دامنه این تغییرات به فرماندهان ارشد انتظامی نیز رسیده است و در هفته?های آینده این تغییرات اعمال خواهد شد.
به گزارش رجانیوز، شنیده?ها حاکی از آن است که ارتقاء درجه 4 نفر از فرماندهان ارشد ، سبب ایجاد تحولاتی در ساختار
برهمین اساس، علاوه بر ارتقاء درجه این 4 فرمانده، سردار احمدی مقدم فرماندهی نیروی انتظامی با ارتقاء درجه به حوزه فعالیت سابق خود در نیروی مقاومت بسیج باز خواهد گشت تا در تحولات جدیدی که قرار است این نیرو شاهد آن باشد، نقش آفرینی کند.
اما تحولات تنها به فرماندهی ناجا ختم نخواهد شد، چنانکه پس از بازنشستگی سردار رویانیان از فرماندهی راهور ناجا، به نظر می?رسد، اینبار نوبت سردار رجبزاده فرماندهی انتظامی تهران بزرگ باشد که با این نیرو خداحافظی کند. براساس این گزارش، یکی از گزینه?های جانشینی رجب زاده ،سردار علی فضلی فرمانده سپاه استان تهران است که این پست فعلا به سردار فضلی پیشنهاد شده است.
در تحولات جدید ساختاری در نیروی انتظامی نیز فعالیت?های معاونت اجتماعی ناجا گسترش خواهد یافت که از آن جمله می?توان به تغییرات عمده در سایت پلیس و همچنین تبدیل هفته نامه امین به روزنامه?ای با همین نام اشاره کرد.
بر اساس این گزارش، سردار بتولی معاون اجتماعی فعلی ناجا در روزهای آینده به عنوان رئیس آگاهی و یا جانشین هماهنگ کننده ناجا معرفی خواهد شد و از سردار کارگر رئیس سابق اداره وظیفه عمومی نیز به عنوان گزینه جایگزین سردار بتولی به عنوان معاون اجتماعی ناجا
در تحولات مدیریتی ناجا، پیش از این سردار بهرام نوروزی فرمانده پیشین قرارگاه رسول اکرم ناجا در حکمی به عنوان رئیس پلیس جدید پیشگیری این نیرو منصوب شد و در حکم دیگری سردار محمد رویانیان رییس پلیس راهنمایی ورانندگی کشور جای خود را به سردار اسکندر مؤمنی داد.
اظهارات عجیب سخنگوی حزب مهدی کروبی در قبال اتهامزنیهای موهن وی علیه جمهوری اسلامی، تعجب مجری شبکه انگلیسی فارسی را نیز بهدنبال داشت.
به گزارش رجانیوز، اسماعیل گرامی مقدم در گفتوگو با تلویزیون فارسی بیبیسی در واکنش به اظهارات رئیس مجلس و تکذیب قاطع ادعاهای کروبی مبنی بر تجاوز جنسی به بازداشتشدگان گفت درخصوص اینکه لاریجانی اعلام کرد تجاوز جنسی به زندانیان ادعا و خبری کذب است، ایشان باید مستنداتی ارائه کند.
اما مجری بیبیسی هم در قبال این اظهارنظر عجیب سخنگوی کروبی طاقت نیاورد و گفت: معمولاً آن کسی که اتهام میزند، باید ثابت کند. کروبی چه مستنداتی داشت که این ادعا را مطرح کرد؟
گرامی مقدم اما دوباره بر همان اظهارات قبلی خود اصرار کرد و افزود: نخیر، لاریجانی اول باید مستندات خود را اعلام کند، چون هنوز هیچ اتفاقی نیفتاده است. کروبی اعلام کرد هیئتی تشکیل شود و در این هیئت من (کروبی) حاضر هستم که یکی از اعضای بررسی این موضوع باشم و صادقانه وقوع جرم یا عدم وقوع جرم را به اطلاع مردم برسانم.
وی بدون پاسخ به سؤال مجری مبنی بر اینکه بالاخره مستنداتی دارد یا خیر، به مواضع 2 روز اخیر لاریجانی پرداخت و اضافه کرد: لاریجانی روز گذشته در سخنانی در مجلس خواهان بررسی این موضوع شد و حالا چگونه در عرض یک روز نظر وی تغییر کرد و هم اینک آن را تکذیب می کند. ایشان بفرمایند در یکی، دو روز گذشته چه اتفاقی افتاد که نظرش تغییر کرد.
سخنگوی کروبی در پایان گفت: اما درباره مستنداتی که کروبی باید ارائه دهد، خوب وقتی هیئتی تشکیل و بررسی موضوع در فضایی آرام و امن آغاز شود، وی نیز مستندات خود را ارائه می کند.
بهنظر میرسد شکست کروبی در انتخابات علیرغم سرمایهگذاریهای دهها میلیاردی برای موفقیت وی، شخصیت او را دچار نوعی بحران کرده و این عدم تعادل در حال انتقال به نزدیکان وی نیز هست، بهطوری که سخنگوی حزب کروبی، اثبات ادعای کروبی بر مبنای مستندات متقن را برخلاف اصول بیّن فقهی و حقوقی دارای تقدم نمیداند و معتقد است اول باید کسی که این ادعاهای ساختگی را رد کرده است، یعنی لاریجانی، اسناد خود را برای مورد آزار قرار نگرفتن زندانیان فاش کند.
کنگره امریکا در صدد است که برخی محمولههای تولیدات نفتی به مقصد ایران را تحریم کند ولی باید دانست که این تحریمها بیفایده، حاکی از سردرگمی در یافتن یک راه حل واقعی از سوی امریکا است و مجموعه سیاستهای احمدینژاد، تحریمها را عقیم کرده است.
به گزارش رجانیوز به نقل از فارین پالیسی، در راستای جلوگیری از موفقیت ایران در برنامه هستهای، کنگره امریکا تمرکز خود را بر روی وابستگی گازوئیل ایران به خارج معطوف کرده است. با این حال، مقامات ایرانی اعلام کردهاند که تنها 40 درصد از مصرف بنزین خود را از خارج وارد میکنند، تخمینها نشان میداد که با تحریم گازوئیل بتوان برنامه هستهای ایران را متوقف کرد اما شواهد حاکی از آن است که این امر اثری نخواهد داشت زیرا بر طبق اطلاعات موثق، وابستگی ایران روز به روز به بنزین وارداتی کمتر و کمتر میشود.
اصلیترین دلیل این مسئله استراتژی احمدینژاد در رفع وابستگیها برای کاهش آسیبپذیری از تحریمها است که این مجموعه سیاستها بسیار مؤثر بوده است. احمدینژاد بهطور گستردهای اقدام به گسترش پالایشگاهها کرد، این در حالی است که از 9 پالایشگاه ایران، 7 مورد آن رو به توسعه و گسترش هستند، 7 پالایشگاه جدید نیز در حال ساخت یا طراحی هستند که در عرض 3 یا 5 سال آینده به خط تولید وارد خواهند شد. این امر باعث خواهد شد ظرفیت تولید به 2 برابر کنونی برسد، یعنی تولید ایران را به تولید عربستان سعودی برساند که این دستاورد فوقالعادهای است.
همچنین، برنامه سهمیهبندی بنزین باعث شد که نیاز ایران برای واردات گازائیل بشدت کاهش یابد.با این ترفند احمدینژاد نیازروزانه ایران به بنزین به کمتر از 25 درصد رسیده است و حتی سال آینده با راه اندازی فازهای جدید پالایشگاهها، این وابستگی به کمتر از 15 درصد خواهد رسید. تا سال 2012 میلادی، ایران در زمینه تولید بنزین کاملاً خودکفا خواهد شد و مدت کمی بعد از آن نیز جمهوری اسلامی خواهد توانست به عنوان صادر کننده بنزین مطرح شود.
در رابطه با گسترش ظرفیت تولید پالایشگاهها، ایران با کشورهای فرانسه، انگلستان، آلمان، سوئیس، کره، رومانی، ایتالیا، دانمارک، ژاپن، چین و حتی شرکتهای امریکایی شل همکاری میکند. در صورت عملی شدن تصمیم امریکا مبنی بر تحریم فرآوردههای نفتی، احتمال دارد بعضی از این کشورها در مورد روابط شرکتهای خود با ایران تجدید نظر کنند ولی این اقدام به تحریم موجب خواهد شد ایران حرکت خود بهسوی خودکفایی را سریعترانجام دهد و با شتاب بیشتری این مسیر را طی کند.
اولاً؛ شرکتهای خارجی که در حال حاضر برای گسترش پروژهها با ایران همکاری میکنند، در زمینههای مشاوره، مالی، طراحی و مهندسی اوایل کار دارای جواز بودند که در حال حاضر نیز به کار خود ادامه میدهند، اما حتی اگر این شرکتها بعد از شروع تحریم از ادامه همکاری خود با ایران سرباز بزنند، ایران به تنهایی قادر خواهد بود که کار را به بهترین نحو ادامه دهد، بهطوری که هیچ خللی به پروژه وارد نشود.
ثانیاً؛ ایران تعامل زیادی با چین برای گسترش همکاریها در توسعه پالایشگاههای خود داشته است، از این رو، چین تمایلی برای ادامه تحریمها علیه ایران توسط امریکا از خود نشان نمیدهد. در ماههای اخیر، حضور شرکتهای چینی در بخش نفت ایران افزایش زیادی داشته است و بین 2 کشور همکاریهای نزدیکی به چشم میخورد.
طی ماههای اخیر شرکت سینوپک چین در توسعه پالایشگاههای تبریز و شازند که باعث افزایش تولید 303 میلیون بشکهای بنزین در روز خواهد بود، همکاری کرده و در توافقات اخیر نیز قرار است بیش از یک میلیون دیگر به ظرفیت روزانه تولید اضافه شود.
ایران همچنین درصدد است با کشورهای مالزی، اندونزی و حتی سوریه توافقنامههایی برای گسترش و ساخت 3 پالایشگاه در این کشورها منعقد کند و به هیچوجه به نظر نمیرسد که دولتهای این کشورها تمایلی برای لغو این توافقنامهها از خود نشان دهند.
همزمان ایران در یک حرکت سریع توانست اقدام به جایگزین کردن سوخت مصرفی گاز بهمنظور کاهش مصرف بنزین کند. 3 سال پیش، احمدینژاد اقدام به راه اندازی پروژه ای کرد که در آن، خودورهای بنزینی بتوانند با گاز طبیعی حرکت کنند و گاز طبیعی جایگزین مصرف بنزین شود.
ایران سومین کشوری است که دارای منابع گاز طبیعی، یعنی بیش از 16 درصد از کل منابع گازی جهان است. برنامههای آینده دولت این است که بیشتر سوخت مصرفی را از منابع گازی تأمین کند. قیمت هر گالن بنزین، مساوی با 53 سنت است، در صورتی که قیمت همان مقدار گاز طبیعی برابر با 15 سنت خواهد بود. از زمان شروع این برنامه، بیش از 10 درصد از کل مصرف سوخت بنزین برای حملونقل با گاز طبیعی جایگزین شده است.
همچنین، ایران یکی از بزرگترین کشورهای تولید کننده متانول در جهان است. ایران دارای 4 پالایشگاه تولید متانول میباشد و درصدد است 2 پالایشگاه جدید نیز احداث کند که در نوع خود در جهان بینظیر است. این امر موجب خواهد شد ظرفیت تولید این محصول به 60 درصد افزایش یابد. فعالیت این پالایشگاهها که با همکاری شرکتهای دانمارکی است، ایران را قادر خواهد ساخت بتواند الکل را با سوخت خود مخلوط کند، دقیقاً مانند امریکا که از ترکیب بنزین و اتانول استفاده میکند و با این کار میتواند بدون تغییر در مکانیسم خودروها و صرف کمترین هزینه، مصرف را حداقل 5 درصد کاهش دهد.
و در آخر اینکه دولتمردان ایران، مردم را تشویق میکنند که بیشتر از وسایل حملونقل عمومی استفاده کنند که جایگزین دیزلیها شدهاند.
تمامی این موارد نشان میدهد که عملی کردن سیاست تحریم امریکا هیچ شانسی ندارد. در ماه می، جمهوری اسلامی ایران توانست قرارداد انتقال خط لوله با پاکستان را که از طریق آن ایران میتواند ارتباط خود را با بازارهای آسیا افزایش دهد، بین 2 کشور به امضا برساند. وزیر نفت هندوستان نیز اعلام کرده است که فشارهای خارجی برای گسترش این خط لوله نخواهد توانست بر تصمیم این کشور برای همکاری با ایران تأثیری داشته باشد. این یعنی میلیونها نفر از مردم هندوستان بهزودی برای تأمین برق خود به ایران وابسته خواهند بود.
چند ماه پیش نیز ایران با ترکمنستان توافق کرد که در خط لوله ناباکو مشارکت کند؛ خط لولهای که گاز ایران را به قلب اروپا منتقل میکند. کاملاً روشن است که انجام هریک از این پروژهها چقدر باعث خواهد شد که نفوذ و جایگاه ایران را در منطقه افزایش دهد.
روزنامه وطن امروز نوشت: آیا تریبون صداوسیما بهترین مکان برای «شفافسازی» ابهامات مطرح شده از سوی احمدینژاد نسبت به مسائل مالی وابستگان هاشمی نبود؟
به گزارش رجانیوز، در این مطلب آمده است:دقیقاً 70 شبانه روز از شبی که احمدینژاد مقابل میرحسین موسوی در برنامه مناظره انتخاباتی قرار گرفت میگذرد. شبی که احمدینژاد در برابر دیدگان 70?میلیون بیننده تلویزیونی با سوالی از چرایی و چگونگی فعالیت فرزندان هاشمی رفسنجانی، سوالات فراوانی را در اذهان افکار عمومی پدیدار کرد.
چند ساعتی از برگزاری این مناظره و سوال کلیدی احمدینژاد از دارایی فرزندان هاشمی رفسنجانی نگذشته بود که فرزندان و خویشاوندان و طرفداران سیاسی و رسانهای هاشمی وارد میدان شدند.
فرزندان هاشمی که از این سخنان احمدینژاد بشدت عصبانی شده بودند با تدارک مصاحبههای پیدرپی، احمدینژاد را تهدید کردند که از او به دستگاه قضا شکایت خواهند کرد.
در آن سوی قضیه، اطرافیان و نزدیکان محمود احمدینژاد نیز در مقابل ادعاها و طرح شکایت از وی، ساکت نشستند و اعلام کردند که از شکایت هاشمی و فرزندانش به دادگاه جهت شفاف شدن مسائل استقبال میکنند. مردمی هم که هر روز از جلوی دکههای روزنامهفروشی رد میشدند و سخنان دوطرف را میدیدند با اشتیاق این موضوع را پیگیری میکردند که سرانجام آن سخنان در مناظره زنده تلویزیونی و این طرح شکایت چه خواهد شد و از همدیگر این سوال را میپرسیدند که آیا واقعا این دادگاه با طرح شکایت خانواده هاشمی از احمدینژاد، برگزار خواهد شد؟! دادگاهی که میتوانست از مناظره هم جذابتر و دیدنیتر باشد. اما هر روز که میگذشت از شدت و حدت سخنان خاندان هاشمی نسبت به ادعای احمدینژاد کاسته میشد. مردمی که روزنامهها را میخریدند، آن را از اول تا آخر با کنجکاوی خاصی زیر و رو میکردند تا شاید خبری از روز برگزاری دادگاه شکایت هاشمی از احمدینژاد پیدا کنند اما خبری نبود که نبود! اتفاقات و حوادث پس از انتخابات و آشوبهای خیابانی، غباری بود که روی برگزاری این «دادگاه تاریخی» سایه افکند و تا حدودی آن را به محاق فراموشی در رسانهها و تریبونها برد. افکار عمومی از خود میپرسیدند، آیا بخشی از این اتفاقات و آشوبها برای به «فراموشی سپردن» همین «دادگاه تاریخی» تدارک دیده شده بود؟!
این بیخبری از سرانجام شکایت و تشکیل دادگاه هفتهها ادامه داشت تا خبر رسید، هاشمی رفسنجانی قرار است سکوت یک ماهه خود را بشکند و به نماز جمعه بیاید. هاشمی خطبهها را آغاز کرد؛ پیشنهاد مناظره تلویزیونی برای شفاف شدن «تردیدهای انتخاباتی» داد، اعلام کرد همه(!) بازداشت شدگان را آزاد کنید و... اما از هر دری سخن گفت جز سرانجام شکایت خاندان خود از احمدینژاد!
آیا این تریبون بهترین مکان برای «شفافسازی» ابهامات مطرح شده از سوی احمدینژاد نسبت به مسائل مالی وابستگان هاشمی نبود، آیا هاشمی نمیتوانست پیشنهادهایی هم برای رفع این «تردیدها» به مردم و نخبگان کشور ارائه دهد؟ آیا هاشمی نمیتوانست با طرح مجدد شکایت خود از احمدینژاد از دستگاه قضا بخواهد هرچه زودتر و در یک دادگاه علنی و به طور زنده همانند مناظرههای تلویزیونی، 70 میلیون ایرانی ببینند کدام طرف برای ادعای خود «سند» در دست دارد؟ آیا خانواده هاشمی اصولاً شکایتی رسمی و کتبی از احمدینژاد نزد دستگاه قضا انجام دادهاند؟ و ...
آیا جز با برگزاری دادگاهی علنی و زنده که افکار عمومی بدون واسطه جزئیات مسائل را بشنوند و ببینند، «تردیدهایشان» نسبت به «مسائل مطرح شده در آن مناظره» برطرف میشود.
اگر خانواده هاشمی مدعیاند از سوی احمدینژاد مورد «تهمت و اتهام» قرار گرفتهاند، چرا هیچ اقدام «حقوقی و قضایی» برای رفع این «اتهام» نمیکنند؟ آیا تاخیر در برگزاری این «دادگاه» تردیدهای جدیدی ایجاد نمیکند؟ و ... این روزها که غبار فتنه فروکش کرده است مردم باز از خود میپرسند واقعا «چرا هاشمی از احمدینژاد شکایت نمیکند؟
رئیسجمهور فرانسه در پی آزادی کارمند ایرانیالاصل سفارت فرانسه، تلفنی با وی گفتوگو کرد.
به گزارش فارس به نقل از روزنامه فرانسوی "نوول آبزرواتور "، کاخ ریاست جمهوری فرانسه (الیزه) روز گذشته اعلام کرد: «اگرچه "کلوتید ریس " تبعه فرانسوی هنوز در تهران در بازداشت به سر میبرد، اما "نازک افشار " کارمند ایرانیالاصل سفارت فرانسه در تهران که در پی ناآرامیهای اخیر ایران بازداشت شده بود، از زندان آزاد شد.»
الیزه طی بیانیهای افزود: « "نیکلا سارکوزی " رئیسجمهور فرانسه که ظرف روزهای اخیر به صورت مداوم درگیر مسائل مربوط به بازداشت این دو نفر بوده است، به محض آزادی نازک افشار از زندان، تلفنی با وی گفتوگو کرد.»
کاخ ریاست جمهور فرانسه در ادامه تصریح کرد: «سارکوزی از کشورهای عضو اتحادیه اروپا و دیگر کشوها نظیر سوریه بخاطر کمکها و حمایتهایشان برای حصول آزادی نازک افشار قدردانی و تشکر کرد.»
سارکوزی طی این تماس تلفنی رضایت خود از شخص افشار و افکارش را اعلام کرد و خواستار آزادی سریع کلوتید ریس شد.
ریس و افشار روز شنبه گذشته در کنار سایر شرکتکنندگان در اغتشاشات اخیر تهران در دادگاه انقلاب اسلامی محاکمه شدند.
پدر کلوتید ریس از اعضای کمیساریای انرژی هستهای فرانسه و مادر وی عضو ارتش فرانسه است.
اقدام علیه امنیت ملی از طریق حضور در تجمعات و اغتشاشات مورخه 25 و 27 خرداد ماه و همچنین جمعآوری اخبار، اطلاعات و تهیه تصاویر از این اغتشاشات و ارائه آن به وابسته علمی سفارت فرانسه از جمله اتهامات این دو نفر است.
یک کارمند سابق بنیاد شهید انقلاب اسلامی از ضرب و شتم قرار گرفتن خود توسط اطرافیان کروبی به علت انتقاد از ریخت و پاشها و وضعیت بد حضور زنان در زمان ریاست کروبی در این بنیاد خبر داد.
غلامحسین جلالیان در گفتوگو با فارس به تشریح فضای فعالیت و کار بنیاد شهید انقلاب اسلامی در دوران ریاست کروبی پرداخت و ضمن انتقاد از برخورد کروبی با کارمندان و خانوادههای شهدا اظهار داشت: 39 ساله بودم که توسط یکی از دوستانم به نام آقای ملکی که در آن زمان با بنیاد شهید انقلاب اسلامی ارتباط داشت، با این نهاد آشنا شدم؛ من که در آن هنگام شوق خدمت به خانوادههای شهدا را داشتم از وی خواستم تا زمینه خدمتم را در به خانوادههای شهدا فراهم کند.
وی افزود: اواخر سال 59 بود که به بنیاد شهید انقلاب اسلامی معرفی شده و بدون هیچ مصاحبه و مشکلی وارد این بنیاد شدم و در قسمت واحد فرهنگی بنیاد شهید انقلاب اسلامی به خطاطی مشغول شدم.
جلالیان با بیان اینکه در آن زمان فردی به نام مرتضی محمودی همزمان نماینده مردم قصر شیرین در مجلس و سرپرست واحد فرهنگی بنیاد شهید انقلاب اسلامی بود، ادامه داد: محمودی اقدامات نامناسب و غیرقانونی در بنیاد شهید انقلاب اسلامی انجام میداد و بارها بنده سر مسائل مختلف به وی تذکر دادم ولی او تنها عصبانی میشد.
وی با بیان اینکه در دوران ریاست کروبی در بنیاد شهید انقلاب اسلامی، زنان با وضعیت جلف و آرایش غلیظ و ظاهری بسیار زننده وارد این بنیاد میشدند، گفت: بنده هر گاه این موضوع را تذکر میدادم محمودی از بنده ناراحت میشد و ادعا میکرد اینجا مسئول دارد.
وی ادامه داد: بالاخره بعد از 6 ماه از فعالیت بنده در واحد فرهنگی بنیاد شهید انقلاب اسلامی یک روز صبح که خواستم وارد بنیاد شهید شوم، انتظامات از ورودم جلوگیری کرد و با نامهای که از طرف محمودی داشت، تأکید کردند که از آنها خواسته است من را به داخل بنیاد شهید راه ندهند.
جلالیان تصریح کرد: بعد از چند روزی به بنیاد شهید رفتم اما نتیجهای نداد و در نهایت با سماجت و پیگیری بنده، کروبی تصمیم گرفت جلسهای با حضور بنده و محمودی بگذارد که این کار نیز عملی نشد و بعدا معلوم شد وی تنها برای فروکش کردن ناراحتی بنده موضوع جلسه را مطرح کرده بود.
وی با بیان اینکه روزها سپری شد و هیچ جلسهای از سوی کروبی برگزار نشد، اظهار داشت: بالاخره بعد از 7 ماه شخصی به نام "رادار " معاون کروبی شد؛ بنده نیز به وی مراجعه کردم و بعد از جلساتی قرار شد به عنوان خطاط فرهنگی در ساختمان اصلی بنیاد شهید انقلاب اسلامی و در جایی که کروبی بود، فعالیت فرهنگی داشته باشم.
*ورود زنان با وضعیت نامناسب در بنیاد شهید
وی با اشاره به اینکه در آن جا نیز مشکلات زنان بیشتر از محل قبلی بنیاد شهید بود، تصریح کرد: بنده بنا بر اعتقادات و مسئولیتی که در برابر شهدا و خانوادههای شهدا داشتم مسائل را عنوان میکردم و اینجا بود که تازه ماجرای من و کروبی حالت جدی گرفت.
جلالیان گفت: کروبی روزی من را خواست و بنده نیز ماجرا و مشکلات مراجعه کنندگان خانم که با وضعیت نامناسب به داخل بنیاد شهید میآیند را به وی انتقال دادم و از حاجآقا پرسیدم به نظر شما این رفتار من بد است یا خوب، حاجآقا سکوت کرد و جوابی نداد.
*تجملات و هزینههای گزاف در بنیاد شهید
وی اضافه کرد: بنیاد شهید در آن دوران تصمیم گرفت با حضور کروبی جلسهای را با واحد فرهنگی سراسر کشور به مدت 3 روز در یکی از کاخهای نیاوران برگزار کند اما چه هزینهها و چه تجملاتی در آن زمان و از چه طریقی تأمین شد، بماند؛ باید مسئولان آن موقع جواب دهند.
جلالیان تصریح کرد: بعد از مراسم در شب اول بنده به حضور کروبی رفتم و از نوع پذیرایی و هزینههای گزاف گله کردم و وی نیز مجدداًسکوت کرد و سری تکان داد.
کارمندسابق بنیاد شهید در دوران ریاست کروبی با بیان اینکه 3 شب مراسم تمام شد و روز چهارم که بنده خواستم وارد بنیاد شهید شوم مجدداً از ورودم جلوگیری شد و گفتند شما اخراجید.
وی افزود: همان روز سریع به دفتر معاون کروبی «رادار» رفتم و او گفت دستور حاجآقاست و بنده نیز از آن بیخبرم.
جلالیان با اشاره به اینکه همان ساعت به منزل رفتم و 3 فرزندانم را به جلوی درب بنیاد شهید آوردم و تا بعدازظهر آنجا بست نشستم به طوری که کروبی از پنجره اتاقش مرا می دید.
وی گفت: بعد از ساعت 5 بعداز ظهر یکی از انتظامات بنیاد شهید نزدم آمد و گفت «حاجآقا شما را میخواهد ببیند بروید داخل»، من وارد ساختمان شدم و هنگامی که خواستم از پلهها به اتاق کروبی بروم گفتند حاجآقا زیر زمین است تعجب کردم زیر زمین!
کارمند سابق بنیاد شهید دوران ریاست کروبی با اشاره به اینکه بنده به زیرزمین رفتم و هنگامی که وارد شدم با مشتها و لگدهایی روبهرو شدم، ادامه داد: مشت و لگدهایی بود که به صورت و پهلویم میخورد، حال عجیبی داشتم و 3 نفر از دوستان و نزدیکان کروبی داخل زیرزمین مرا تا حد مرگ کتک زدند و سپس مرا به داخل مستراح انداختند.
وی افزود: چند ساعت بعد بدن مجروح و زخم خورده مرا، آن 3 نفر توسط ماشین ضدگلوله کروبی و آژیرکشان به سمت کمیته مرکزی میدان بهارستان بردند و در آنجا نیز با یک برنامه از پیش تعیین شده ابتدا بنده را ترسانده و سپس رها کردند.
جلالیان ادامه داد: روز بعد به همراه چند تن از خانوادههای شهدا با یک مینیبوس به سمت جماران برای دیدار با حضرت امام خمینی (ره) و شکایت از کروبی رفتیم که در آنجا نیز موفق به دیدار حضرت امام خمینی (ره) نشدیم ولی اعتراض خود را به بیت امام (ره) اعلام کردیم.
در ادامه این گفتگو غلامحسین جلالیان 68 ساله در حالی که چشمهایش را اشک گرفته بود، افزود: تازه متوجه شدم زیرزمین و زندانی یعنی چه؛ امیدواریم روزی برسد کروبی جزای اعمالش را ببیند.