در پی برگزاری دور دوم دادگاه رسیدگی به پرونده کودتای مخملی، فرانسه، انگلیس و اتحادیه اروپا واکنشهایی را در این زمینه از خود نشان دادند.
به گزارش فارس به نقل از روزنامه فرانسوی "لوپاریزین "، برگزاری دادگاه رسیدگی به پرونده "کلوتید ریس " تبعه کشور فرانسه و دو نفر از کارمندان محلی سفارت فرانسه و انگلیس، واکنشهایی را در اروپا به دنبال داشته است.
فرانسه در پی برگزاری جلسه محاکمه "کلوتید ریس " روز گذشته با انتشار بیانیهای با وجود اعترافات وی ضمن بی اساس خواندن اتهامات وارده خواستار آزادی فوری این تبعه جوان خود شد.
اتحادیه اروپا نیز که هماکنون ریاست آن بر عهده سوئد است مدعی شد: «اقدام علیه یک کشور، یک شهروند یا کارکنان سفارتخانههای تحت نظارت اتحادیه اروپا به عنوان اقدام علیه این اتحادیه تلقی میشود و عواقبی را به دنبال خواهد داشت.»
این اتحادیه افزود: «ما به دقت این پرونده را پیگیری و دنبال خواهیم کرد و خواستار آزادی سریع زندانیان هستیم.»
کلوتید ریس و کارمندان محلی سفارتهای انگلیس و فرانسه در ایران روز گذشته در کنار سایر شرکتکنندگان در اغتشاشات اخیر تهران در دادگاه انقلاب اسلامی محاکمه شدند.
از سوی دیگر "دیوید میلیبند " وزیر خارجه انگلیس نیز در واکنش به برگزاری دور دوم دادگاه عاملین ناآرامیها اخیر تهران مدعی شد که این اقدام جدیدترین اقدام تحریک آمیز از جانب ایران بوده است.
وی همچنین درباره "حسین رسام " تحلیلگر ارشد سفارت انگلیس در تهران که در جلسه روز گذشته دادگاه حضور داشت، افزود: «حسین رسام یکی از کارمندان سفارت انگلیس بوده که وظیفه خود را انجام داده است.»
کلوتیلد ریس، تبعه فرانسوی که طی حوادث پس از انتخابات دستگیر شده پدر وی از اعضای کمیساریای انرژی هستهای فرانسه و مادر وی عضو ارتش فرانسه است. اقدام علیه امنیت ملی از طریق حضور در تجمعات و اغتشاشات مورخه 25 و 27 خرداد ماه و همچنین جمعآوری اخبار، اطلاعات و تهیه تصاویر از این اغتشاشات و ارائه آن به وابسته علمی سفارت فرانسه از دیگر اتهامات ریس است.
معاون دادستان عمومی و انقلاب تهران در قرائت بخشی از متن کیفر خواست متهمان کودتای مخملی با اشاره به باز بودن درب برخی سفارتخانه ها به روی اغتشاشگران، به برگزاری جلسات اصلاح طلبان در این سفارتخانه ها اشاره کرد و گفت: حمایت از اصلاحطلبان از طریق برگزاری نشستهایی در وزارت خارجه و سفارتخانههای خود و تخصیص بودجه در جهت حمایت مالی از فعالیت های مورد نظر غرب در داخل ایران از جمله موارد این کمک ها است.
به گزارش رجانیوز، متن کیفر خواست عبدالرضا محبتی معاون دادستان عمومی و انقلاب تهران به نمایندگی از مدعیالعموم به شرح ذیل است:
«رب بما انعمت علیّ فلن اکون ظهیراً للمجرمین »
ریاست محترم شعبه 15 دادگاه انقلاب اسلامی تهران
همانگونه که استحضار دارید پس از حضور حداکثری مردم خدادوست و پرافتخار ایران اسلامی در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری و لبیک به دعوت مقام معظم رهبری«مدظله العالی » در تجدید میثاق مجدد با آرمانهای امام راحل «رحمة اله علیه » در سی امین سال پیروزی انقلاب اسلامی که برگ زرینی در مردم سالاری دینی و رکوردی بی سابقه از حضور مردم در جهان به ثبت رسانید جریانی معاند با افتخارات نظام اسلامی در داخل و خارج از کشور درصدد ایجاد فتنه و سیاه نمایی این افتخار عظیم و اخلال در نظم و امنیت جامعه و تشویش اذهان عمومی برآمد و با بهره گیری از رسانه های مخالف و افراد فرصت طلب و ارتباط با بیگانگان و استفاده از همه ظرفیت گروههای ضد انقلاب که از سالها قبل درصدد فرصتی برای ضربه زدن به امنیت میهن اسلامی ما بودند با طراحی توطئه و سناریوی فریب کارانه ادعای تقلب و جعل درانتخابات سعی در تبدیل نمودن یکی از بزرگترین افتخارات سیاسی نظام جمهوری اسلامی ایران به چالش امنیتی و حربه تبلیغاتی براندازانه علیه نظام داشتند .
در جلسه گذشته در مقدمه اول ادعانامه دادستانی تهران دلایل طراحی قبلی این آشوبها و مستندات اثبات جرم سازمان یافته و برنامه ریزی شده اخیر به استحضار رسید . در این جلسه در دو بخش برنامه ریزی و طراحی کشورهای بیگانه و مخالف جمهوری اسلامی ایران به منظور فروپاشی و براندازی نرم در کشور و دخالت آنان در حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری اقدامات گروهکهای ضدانقلاب و تروریستی و نقش آنها در حوادث پس از انتخابات و آشوبهای اخیر به استحضار می رساند :
الف ) برنامه ریزی و طراحی کشورهای بیگانه و مخالف جمهوری اسلامی ایران به منظور فروپاشی و براندازی نرم در کشور و نقش آنان در حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری
پیروزی انقلاب اسلامی و به خطر افتادن منافع استعماری بیگانگان در داخل کشور و منطقه استراتژیک خلیج فارس منجر به افزایش خصومت و دشمنی غرب علیه جمهوری اسلامی ایران گردیده و برهمین اساس و در دورههای مختلف؛اجرای طرحهای متعدد سیاسی و اطلاعاتی جهت مقابله با نظام ،در دستور کار آنها قرار گرفته است.
از سوی دیگر؛گرفتاری غرب به سرکردگی آمریکا در باتلاق عراق و افغانستان و شکست رژیم صهیونیستی در جنگ 33 روزه با حزب ا... و جنگ 22 روزه غزه؛احتمال و امکان بکارگیری گزینه نظامی علیه جمهوری اسلامی ایران را به حداقل کاهش داده و برهمین اساس ایجاد تغییرات ساختاری در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران با رویکردهای نوین اطلاعاتی و اقدامات پنهان و نرم در دستور کار غرب قرار گرفته است.در همین راستا؛ فضای مجازی، رسانه ،شبکههای ماهوارهای و....به عنوان ابزاری کارآمد و نوین جهت تغییر افکار، مورد بهرهبرداری بیگانگان قرار گرفته و براساس ادبیات جاسوسی غرب؛تغییر افکار؛زیربنای تغییر رفتار و نهایتا "تغییر ساختار کشور را در پی خواهد داشت.
در همین راستا؛ سیاستهای جدید غرب و به ویژه آمریکا و انگلیسی جهت مقابله با جمهوری اسلامی ایران بر سه اصل:
1- دموکراسیسازی (دموکراسی متناسب با اهداف و منافع غرب).
2- مشغولسازی نظام در داخل با ایجاد ناامنیهای داخلی و تشدید اختلافها
3- مهار اقتدار منطقهای جمهوری اسلامی ایران
استوار گردیده که جهت تحقق این اهداف استفاده از رسانه، دیپلماسی عمومی، ایجاد سازمانهای مردمنهاد و شبکه ارتباطی و سازماندهی مخالفان با هدف نافرمانی مدنی و راهاندازی پروژه مبارزه عاری از خشونت از مهمترین نقش و کارکرد برخوردار بوده و بودجه های کلان و ابزار نوین ارتباطی نیز بدان تخصیص یافته است. از سوی دیگر؛سازمان های جاسوسی غرب نسبت به بهره برداری از تمامی فرصت ها و امکانات داخلی معارض و اپوزیسیون که به عنوان بازوهای اجرایی و عملیاتی آنها محسوب میگردند ؛غفلت ننموده وگروههای مذکور از قبیل گروه غیرقانونی نهضت آزادی جهت جریان سازی،ایجاد ناامنی و به چالش کشاندن نظام و در قالب پیاده نظام و ستون پنجم دشمنان به ایفای نقش می پردازند.
درهمین راستا؛گروهک منافقین،تندر و جریانات تجزیه طلب و قوم گرا با هدایت و حمایت بیگانگان ودر قالب بمب گذاری،ترور،ایجاد اختلافات سیاسی و قومیتی و بحران سازی؛مبادرت به اجرای برنامه های ضدامنیتی در ایام انتخابات ریاست جمهوری نمودندکه تلاش جهت ترور یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری و انتساب آن به نظام در راستای ایراد اتهام علیه مسئولین نظام،گسترش اختلافات و ایجاد ابهام و توهم در لایه های مختلف اجتماعی؛یکی از نمونه های اهداف و اقدامات آنها محسوب می گردد.
راهکارهای فروپاشی جمهوری اسلامی ایران :
دشمنان نظام ( مقدس جمهوری اسلامی ایران ) جهت پیشبرد سیاستهای مذکور؛ محورهایی را به عنوان راهکارهای فروپاشی جمهوری اسلامی ایران طراحی، ترسیم و جهت اجرا در اختیار دستگاههای اطلاعاتی و مؤسسات وابسته قرار دادهاند که برخی از آنها عبارتند از:
1) تبلیغ و ترویج ضرورت تغییر سیاسی نظام؛
2) حمایتهای بینالمللی از اتحادیههای کارگری ، اصناف، گروههای باصطلاح مدافع حقوق بشر و تشکلهای مدنی مخالف جمهوری اسلامی ایران.
3) اعمال تحریمهای اقتصادی علیه جمهوری اسلامی ایران.
4) تقویت مالی نیروهای مخالف داخل نظام؛ بصورت پنهان
5) شناسایی، جذب و توانمندسازی مراکز و افراد و اقشار مؤثر در جامعه مانند زنان، جوانان، NGOها و ... در جهت نیل به اهداف معین .
با توجه به جدول ترسیمی در تقویم کشور جهت برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در سال 1388؛ برنامه اجرایی اهداف فوق توسط بیگانگان با فرصتطلبی از آزادیهای موجود ؛در راستای براندازی نرم جمهوری اسلامی ایران و در قالب پروژه دیپلماسی عمومی (Public diplomacy) و اقدامات پنهان (Covert Action) به مرحله اجرا درآمده است.
براندازی نرم و اقدامات پنهان:
براندازی نرم که با ظاهری آراسته و برای عادی سازی در نزد افکار عمومی از آن با عنوان دیپلماسی عمومی یاد نمودند دارای مفاهیم و ویژگی های ذیل می باشد:
از منظریکی از دستگاههای اطلاعاتی غرب :
"دیپلماسی عمومی به دنبال این هدف است که منافع و امنیت ملی ما را از طریق درک، آگاهی و تاثیر بر مردم کشورهای دیگر حفظ کرده و از گفتگو بین شهروندان ما و موسسات و همتایان آنها در خارج نیز بهره ببرد. "
براندازی نرم از دیدگاه غرب همانا تحمیل ارزشها و چهارچوبهای فکری حاکم بر جوامع غربی به دیگر جوامع است تا از این طریق و به صورت خودکار سیستم آن کشور هدف متاثر و همراه با سیاستهای نظام سلطه گردد.
* هدف دیپلماسی عمومی غرب "ملتها " و مسیر و غایت نهایی آن تاثیرگذاری با هدف تسهیل در سیاستهای معطوف به اقدامات پنهان و براندازانه است بنابراین اقدامات پنهان در چارچوب دیپلماسی عمومی؛ مستلزم بکار بستن پیچیدهترین شیوههای عملیات روانی تهاجمی می باشد
مهمترین اهداف این پروژه از دیدگاه نظریه پردازان عبارتند از:
1- وادار نمودن دولت به جهتگیریهای مورد نظر آنان از طریق فشارهای مردمی.
2- ایجاد فضای عدم اعتماد نسبت به مسئولان نظام و اختلال در فرایند تصمیمگیری.
3- انحراف افکار عمومی جامعه از منافع و اصول نظام و ترویج شیوههای موردنظر در جامعه از طریق تشکیک در ارزشهای نظام.
4- ایجاد اختلاف در گرایشهای مختلف جامعه و تفرقه و جدایی میان مردم و حاکمیت از طریق متهم کردن سران نظام و نسبت کذب دادن به مسئولان.
5- انشقاق در گروههای فکری، قومی، مذهبی و ...با هدف اختلال در وحدت ملی.
درتبیین اهمیت این بخش از اقدامات پنهان ؛یکی از وزرای خارجه کشورهای غربی اظهار میدارد: "در زمان حاضر، تلاشهای ما در زمینه دیپلماسی عمومی در مقایسه با دیگر اقدامات بسیار مهمتر است به نحوی که این تلاشها جزءلاینفک سیاست خارجی ما در برابر دولتهای مخالف میباشد. "
استراتژی امنیت ملی غرب پس از فروپاشی شوروی سابق که برای انطباق با شرایط متحول بینالمللی طراحی و بازسازی گردید، وظایفی را برای دستگاههای مختلف امنیتی آن کشورها در راستای اجرای مؤثر این استراتژی تعیین و مشخص کرده و در همین راستا گزارشات راهبردی_امنیتی را تدوین نموده است .
نکته قابل توجه در دستورالعملهای گزارشات مذکور؛ جهتگیریهای اقدامات آنها در راستای اقدامات پنهان بوده و با منتفی دانستن جنگ نظامی، "جنگ نرم " و "فروپاشی از درون " را در برابر جمهوری اسلامی پیشنهاد میکنند.
راهکارهای تدوین شده در تقابل با ایران گویای استراتژی غرب علیه جمهوری اسلامی و در چارچوب دیپلماسی عمومی بوده و اهمیت راهکارهای کاربردی آن به اندازهای است که این گزارشات را میتوان "مانیفست اقدامات پنهان " غرب علیه جمهوری اسلامی قلمداد کرد.
یکی از مقامات ارشد امنیتی غرب در بیان اهمیت بکارگیری استراتژیهای معطوف به دیپلماسی عمومی در برابر ایران، اظهار میدارد: "ایران به لحاظ وسعت سرزمینی، کمیت جمعیت، کیفیت نیروی انسانی، امکانات نظامی، منابع طبیعی سرشار و موقعیت جغرافیایی ممتاز در خاورمیانه و هارتلند منطقه، به قدرتی بی بدیل تبدیل شده که دیگر نمیتوان با یورش نظامی آن را سرنگون کرد. "
محورهای مهم گزارشاتی که بر ضرورت بکارگیری تاکتیکهای دیپلماسی عمومی تاکید دارند، گویای برنامههایی است که دولتمردان غرب تحت عنوان دیپلماسی عمومی علیه جمهوری اسلامی در سر دارند:
1- بهرهبرداری از اختلافات درونی ایران.
2- بکارگیری براندازی نرم بجای اقدام نظامی .
3- دامن زدن به نافرمانیهای مدنی در تشکلهای دانشجویی و نهادهای غیردولتی و صنفی به عنوان ابزارهای مهم فشار بر ایران.
4- ضرورت تاکید بر وجود نظارت بینالمللی بر انتخابات.
5- حمایت ریاکارانه از حقوقبشر و دموکراسی در ایران .
6- راهاندازی و تقویت شبکههای متعدد رادیو و تلویزیونی به منظور سیاه نمایی و فریب مردم
7- حمایت از اپوزیسیون داخلی.
8- تسهیل در فعالیت NGOهای همسو با غرب.
9- تسهیل در صدور ویزا برای افرادمستعد و همسو با اهداف غرب .
10- دعوت از فعالان جوان ایرانی بمنظور شرکت در سمینارهای خارج از کشور برای جذب و آموزش هدفمند مانند آنچه که در کشورهایی مثل صربستان، فیلیپین، اندونزی، شیلی،اوکراین و....
اتفاق افتاد .
از سوی دیگر؛ در بخشی از دکترین های امنیتی خود آورده اند:
"ما ممکن است با چالشی جدیتر از هیچ کشوری جز ایران مواجه نشویم. نگرانیهای دیگری در مورد ایران داریم که به اندازه مسائل هستهای مهم هستند. نگرانیهای ما در نهایت هنگامی حل خواهند شد که حکومت ایران با اتخاذ تصمیمی راهبردی، سیاستهای خود را تغییر داده و نظام سیاسی خود را باز نماید و به مردم خود آزادی بدهد. این مساله هدف غایی ماست. راهبرد ما گسترش تعامل با مردم ایران است. ما در راستای نابودی استبداد و ارتقای دموکراسی کارآمد، از تمامی ابزارهای سیاسی، اقتصادی و دیپلماتیک و ابزارهای دیگری که در اختیار داریم استفاده خواهیم کرد که از آن جمله عبارتند از:
* افشای موارد نقض حقوقبشر.
* حمایت از اصلاحطلبان از طریق برگزاری نشستهایی در وزارت خارجه و سفارتخانههای خود.
تخصیص بودجه در جهت حمایت مالی از فعالیت های مورد نظر غرب در داخل ایران
* اعمال تحریمهایی با هدف ایجاد شکاف بین مردم و حاکمیت.
آموزش خبرنگاران با هدف جمعآوری اطلاعات، ایجاد وبسایت و آموزش درباره نحوه برگزاری انتخابات، اعزام هنرمندان و مشاغل حرفهای با هدف کادرسازی و ارائه کمک به سازمانهای غیردولتی از جمله تلاشهای آمریکا و غرب برای اجرای پروژه براندازی نرم بوده است.
بر اساس استنادات موجود؛ پروژه براندازی نرم یا به قول خودشان دیپلماسی عمومی با توجه به شرایط داخلی، منطقهای و بینالمللی جمهوری اسلامی به طرق مختلف در دستور کار دولتمردان غربی قرار گرفته است که مهمترین آنها عبارتند از:
1) ارائه کمک وآموزش به سازمان های غیردولتی و انتشار جزوات فارسی درباره ارزش های دمکراتیک و فعالیتهای مدنی هم جهت با آن .
2) آموزش خبرنگاران برای ایجاد شبکه منابع خبری با هدف جمعآوری اطلاعات و تحلیل؛
3) آموزش و سازماندهی فعالان حقوق بشر در ایران جهت ترسیم چهره نامطلوب از نظام؛
4) ایجاد وبسایتها و آموزش درباره نحوه برگزاری انتخابات و ارائه اطلاعات کامل از کاندیداهای انتخاباتی سال 1388؛
5) اعزام دانشجویان، هنرمندان و مشاغل حرفهای و آموزش آنها جهت کادرسازی برای پستهای کلیدی و مناصب حساس در آینده؛
در پی تاسیس دفتر امور ایران در دوبی(مستقر در کنسولگری آمریکا) از سوی وزارت امور خارجه آمریکا که از پایگاه ریگا در لتونی درزمان جنگ سرد با هدف فروپاشی شوروی سابق نسخه برداری شده است. این دفتر فعالیتهایی در خصوص جذب نخبگان ایرانی و تاثیرگذاری بر اندیشهها و برداشتهای آنان به منظور ترغیب آنها به اقدام علیه منافع ملی جمهوری اسلامی ایران .در دستور کارخود قرار داده است . در همین راستا سخنگوی وقت وزارت امور خارجه آمریکا اظهار می دارد:
"دولت آمریکا از طریق سفارتخانه های خود در کشورهای حاشیه خلیج فارس و سایر کشورهای همسایهی ایران ، با سازمانهای غیر دولتی و رسانه های ایران همکاری و تعامل خواهد داشت . آژانسهای مسافرتی بین ایران و آمریکا را افزایش خواهیم داد و مبلغ پنج میلیون دلار برای بازدید استادان و معلمان و حرفه های دیگر از آمریکا پرداخت خواهیم کرد "
بر همین اساس دفتر امور ایران در دوبی طی 2 سال اخیر در قالب برگزاری دورههای آموزشی و اعزام گروههای متعدد از اقشار مختلف به آمریکا؛ مبادرت به ایجاد زمینه های لازم جهت برقراری ارتباط با لایه های مختلف اجتماعی و نخبگان جامعه نموده و دعوت شوندگان بدون طی مراحل معمول اخذ ویزا و مساعدت مسؤل امور ایران در کنسولگری آمریکا در دوبی آقایان جیلیان برنز، رامین عسگرد، تیموتیریچاردسون) به آمریکا مسافرت نمودهاند که عمدتا "تحت تاثیر قرار گرفته و پس از بازگشت نیز به عنوان مسئول تشکیل گروههای جدید و اعزام آنها به آمریکا فعال شدهاند.
شکست طرحهای آمریکا علیه ایران که با دستگیری برخی عوامل داخلی آنها صورت گرفت، آمریکاییان را بر آن داشت تا طرح و ایده جدیدی تحت عنوان "پروژه EXCHANGE " (تبادل افراد و گروهها) را اجرایی نمایند که در چارچوب آن اعزام افراد و گروهها به آمریکا با صرف هزینههای گزاف از طریق پایگاههای ایجاد شده علیه ایران (دبی، استانبول، باکو، لندن و فرانکفورت) با محوریت دبی کلید خورد.
مراحل اقدامات آمریکا در چارچوب دیپلماسی عمومی آمریکا در ایران عبارتند از:
1. اجرای طرح ابتکار منطقهای بنیاد سوروس؛
2. پروژه EXCHANGE.
3. مبادلات دوجانبه.
در این پروژه مسافرت افراد و نخبگان از لایههای مختلف جامعه در قالب گروههای 15 نفره به ایالاتهای مختلف آمریکا طراحی گردید؛ کلیه مراحل اخذ ویزا، پرداخت کلیه هزینهها (هواپیما، هتل، بازدیدها و خرید)، برنامههای حضور در آمریکا و ... با هدایت، مدیریت و برنامهریزی وزارت خارجه این کشور و تحت پوشش مؤسساتی چون مریدین، صلح، آسپن و ... اجرایی شد.(یادآوری می گردد این پروژه با ضربه ای که وزارت اطلاعات در سال 87 بر عوامل آن وارد نمود ناکام ماند).
از جمله شاخصهای مورد نظر جهت انتخاب این افراد میتوان به؛ "جوان بودن "، "مؤثر بودن "، "بازگشت حتمی به ایران "، "تحصیلات عالی "، "ارتباط با نهادها و مراکز دولتی "، "افراد دارای عدم سوءسابقه سیاسی " و ... اشاره کرد.
اهداف سیاسی و اطلاعاتی پروژه EXCHANGE آمریکا عبارتند از:
1- برقراری رابطه با گروههای مختلف جامعه و ایجاد ارتباط مؤثر با متخصصین.
2- تغییر نگرش و دیدگاه شرکتکنندگان نسبت به آمریکا.
3- تغییر نگرش در جامعه ایران با هدف لزوم برقراری رابطه دولت ایران با آمریکا از طریق فشار توسط لایههای زیرین جامعه.
4- دستیابی به تحلیل و نقطهنظرات شرکتکنندگان در پروژه EXCHANGE.
5- نفوذ در لایههای اجتماعی و برنامهریزی جهت احیای منافع از دست رفته آمریکا در ایران.
6- فشار به دولت برای تغییر رفتار.
7- سست شدن پایههای دولت، تضعیف و در نهایت فروپاشی نظام.
8- معرفی آمریکا به عنوان تنها منجی ایران.
9- تشدید شکاف میان ملت و حاکمیت.
10- اخلال در نظام تصمیمگیری کشور.
11- جریانسازی و تاثیرگذاری در قالب میتینگها و تجمعات اعتراضآمیز.
12- سوءاستفاده امنیتی از نخبگان جامعه.
13- تحریک جریانات قومی.
14- تغییرات حقوقی مورد نظر در راستای نظام حقوقی غرب.
15- ایجاد تغییرات در نظام انتخاباتی کشور به بهانه لزوم وجود نظارتهای بینالمللی در عرصه انتخاباتی.
دولتهای غربی با مقایسه شرایط حاکم بر کشور ایران و کشورهایی چون اکراین و گرجستان انتخابات را بستر مناسبی جهت پیشبرد اهداف پلید خود و ابجاد تغییرات مورد نظر ارزشیابی نموده و با بهره برداری از پتانسیل مردمی بدون دخالت مستقیم خارجی و فشار از بیرون و با شیوه مبارزه عاری از خشونت و تبدیل مطالبات اجتماعی به سیاسی و فضای رسانه و سایت اینترنتی به عنوان مهمترین ابزار و مؤلفه های به ظاهر قانونی اقدام به اجرای برنامه های خود نمودند .
براساس نتایج حاصل از تحقیقات بعمل آمده و اعترافات متهمین ، عمده اقدامات بیگانگان؛ به ویژه آمریکا و انگلیس؛ جهت فعالیت علیه جمهوری اسلامی ایران در این عرصه مبتنی بر روشهای ذیل میباشد:
1- برگزاری دورههای آموزشی در خارج از کشور.
2- فعال شدن سایتهای اینترنتی و رسانهای با هدف اطلاع رسانی و ساماندهی افکار بر اساس اهداف و برنامههای موردنظر. (در همین راستا وزارت امورخارجه آمریکا با تاسیس دفتری به نام گروه فرارسی دیجیتال وارد چت رومها و وبلاگ ها شده و بصورت مستقیم با مردم ارتباط برقرار نموده و به نوعی تنظیم رابطه میان مردم ایران و دولت آمریکا را برعهده دارد. بنابراین محافل سیاسی آمریکا از طریق دیپلماسی اینترنتی به دنبال پیشبرد راهبرد ایجاد شکاف میان دولت و مردم ایران و ایجاد تاکتیکهای همسو با علایق جوانان ایرانی برآمدند.)
3- فعال شدن شبکههای ماهواره ای (به ویژه فارسی زبان).
4-انتخاب گروههایی از لایههای مختلف اجتماعی (گروههای حقوقی، پزشکی، هنرمندان، دانشجویان، اساتید، روحانیون و...)جهت عزیمت به آمریکا و شرکت در برنامههای بازدیدی و آموزشی.
5- برنامهریزی جهت تغییر افکار و تغییر رفتار با هدف تغییر در ساختار نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران .
6- بسترسازی جهت افزایش ناامیدی نسبت به آینده وبرنامههای اجرایی درکشور و تقویت گرایش و نگرش نسبت به آمریکا.
7- فعال شدن مؤسسات مطالعاتی و تحقیقاتی اروپایی جهت برقراری ارتباط با افراد موردنظر و ایجاد ارتباط با مراکز داخلی در قالب پروژه نهادسازی.
8- ارائه بورسیههای تحصیلی به افراد موردنظر و بازگشت آنها پس از تاثیرپذیری فکری.
9- فعال نمودن انگلیس در قالب شناسایی و جذب نخبگان، راهاندازی سازمان های غیردولتی و اعزام افراد موردنظر به داخل کشور.
10- برگزاری دورههای آموزشی خبرنگاری در هلند و انگلیس.
11- بهرهبرداری از کارمندان محلی جهت برقراری ارتباطات غیررسمی.
12- تبادل و همکاری اطلاعاتی با سایر سازمان های جاسوسی جهت بهرهبرداری از اطلاعات و امکانات آنها.
13- تحریک و هدایت مردم جهت گسترش دامنه اعتراضات
نماینده دادستان با قرائت متن دادخواست عمومی متهمان اغتشاشات اخیر گفت: اقدام به بمب گذاری در حسینیه ارشاد، مسجد النبی، امامزاده علی اکبر چیذر، امامزاده زید بازار و هیات فاطمیون در خیابان مجاهدین اسلام از جمله برنامه های گروهک ضد انقلاب "انجمن پادشاهی" بود.
دومین جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات دستگیر شدگان در جریان اغتشاشات اخیر که صبح روز شنبه در مجتمع امام خمینی (ره) برگزار شد با قرائت ادامه متن دادخواست عمومی از سوی نماینده دادستان در حال برگزاری است.
نماینده دادستان با اشاره به فعالیت گروهک «انجمن پادشاهی» با هدف براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران به حمایت شبکه های جاسوسی آمریکا، انگلیس و اسرائیل از این گروهک اشاره کرد و گفت: گروهک انجمن پادشاهی قطعه از پازل براندازی مخملین است.
وی در بیان سیاست های این گروهک اظهار داشت که گسترش شبکه رسانه ای گروهک، دین زدایی از اندیشه مخاطبان با هدف قراردادن آنان مقابل نظام، طراحی اقدامات تروریستی، ایجاد رعب و وحشت و همچنین برنامه ریزی برای ترور شخصیت های سیاسی و صاحب نظر از جمله برنامه های این گروهک بود.
وی با اشاره به حادثه بمب گذاری حسینیه سید الشهدای شیراز در فروردین ماه سال 1387 که به شهادت و مجروح شدن تعدادی از هموطنان انجامید، این اقدام را یکی از فعالیت های گروهک انجمن پادشاهی خواند.
وی که در سخنان خود به شماره پرونده های ارایه شده به قاضی دادگاه اشاره می کرد، همچنین به برنامه های این گروهک برای اهداف براندازانه با استفاده از فضای انتخاباتی اشاره کرد و ادامه داد: جمع آوری اطلاعات درباره انتخابات، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و بسیج و همچنین شناسایی مراکز شلوغ انتخاباتی برای بمب گذاری، اقدام به بمب گذاری در حسینیه ارشاد، مسجد النبی، امامزاده علی اکبر چیذر، امامزاده زید بازار و هیات فاطمیون در خیابان مجاهدین اسلام از جمله برنامه های این گروه بود.
به گفته نماینده دادستان بمب گذاری در حرم حضرت امام خمینی (ره) در تاریخ 3 تیر ماه امسال توسط فردی به نام بیژن عباسی از جمله فعالیت های این گروهک است.
نماینده دادستان در بخش دیگری از سخنان خود به فعالیت های غیرقانونی گروهک نهضت آزادی اشاره کرد و با تاکید بر اظهارات و سفرهای اعضای این گروهک به ویژه دبیر کل آن به آمریکا و دیگر کشورها اظهار داشت که مواضع بعد از سفر ابراهیم یزدی به آمریکا نشان از استراتژی براندازی نظام آن گروهک دارد.
نماینده دادستان با اشاره به برخی مصاحبه های اعضای این گروهک غیرقانونی به ارتباط آنان با سازمان مجاهدین انقلاب و حزب مشارکت اشاره کرد و با ذکر برخی اظهارات در نشست های مختلف گفت که این افراد مشکل اصلی خود را با رهبری انقلاب عنوان می کردند.
وی همچنین به مشارکت فعالانه این گروهک در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری و فعالیت اعضای آن در ستادهای میرحسین موسوی و مهدی کروبی اشاره کرد.
خروج منافقین از فهرست گروه های تروریستی از سوی برخی کشورها از جمله انگلیس، دیگر محور سخنان نماینده دادستان در قرائت دادخواست بود.
وی تشریح برنامه ریزی منافقین برای اخلال در انتخابات دهم را با استناد به گفته ها و بیانیه های اعضای این گروهک ادامه داد و با اشاره به بیانیه های این گروهک در 27 خردادماه و 18 تیرماه سال 1388 گفت که گروهک منافقین ابطال انتخابات و همچنین سازماندهی و آموزش افراد برای اغتشاش را مدنظر داشته است.
نخستین جلسه رسیدگی به اتهامات برخی دستگیرشدگان در جریان اغتشاشات اخیر 11 مردادماه برگزار شد که طی آن محمد علی ابطحی و محمد عطریانفر توضیحاتی درباره اغتشاشات اخیر عنوان کردند.
هم اکنون دومین دادگاه این افراد با قرائت دادخواست انفرادی برای برخی متهمان ادامه دارد.
دومین جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات دستگیر شدگان در جریان اغتشاشات پس از انتخابات برگزار شد، که پس از قرائت کیفر خواست توسط دادستان عمومی، تعدادی
به گزارش رجانیوز، متن اعترافات برخی از متهمان به کودتای مخملی که صبح روز شنبه 17 مرداد در مجتمع قضایی امام خمینی(ره) برگزار شد به شرح ذیل است:
*به اغتشاشگران در سفارت فرانسه پناه می دادیم
نازک افشار کارمند مرکز فرهنگی سفارت فرانسه که به عنوان یکی از متهمان اغتشاشات اخیر در جلسه روز شنبه دادگاه حاضر شده بود با بیان اینکه "با کاری که کردم سابقه خودم را خراب کردم" گفت که برادران وزارت اطلاعات مرا به اشتباه خود متوجه کردند.
افشار که این سخنان خود را با چشمانی گریان بیان میکرد درباره فعالیتهای سفارت فرانسه نیز به ذکر نکاتی پرداخت.
وی که در بخش فرهنگی سفارت فرانسه به مدت 18 سال مشغول فعالیت بوده است، گفت که مسئولان بخش فرهنگی این سفارتخانه از شرکت او در برخی تجمعات پس از انتخابات خبر داشتند.
وی همچنین اظهار داشت: بر اساس تصمیمات اتخاذ شده که به ما هم ابلاغ میشد اگر در جریان درگیری که جلوی درب بخش فرهنگی ایجاد میشد فردی به سفارت پناه میآورد ما باید او را به داخل بخش فرهنگی پناه میدادیم.
وی با بیان اینکه دو تا 3 بار در اغتشاشات غیرقانونی پس از انتخابات شرکت کردهام، گفت: من به دلیل ندانمکاری ایمیلهایی را که به من میرسید برای دوستانم ارسال میکردم.
افشار با تاکید بر اینکه من نادم و متنبه شدهام، اضافه کرد: کسی از من نمیخواست اطلاعاتی جمعآوری کنم اما در این تجمعات حضور فیزیکی داشتم چرا که خانه من نزدیک میدان ونک بود و اگر خبری میشد مطلع میشدم.
وی با تاکید بر اینکه در جلسههای سیاسی سفارتخانه ایرانیها را شرکت نمیدادند گفت که با توجه به نداشتن رایزن فرهنگی وابسته علمی که از او به عنوان افسر امنیتی یاد شد تصمیمات سفیر را به ما میگفت.
این کارمند سفارت فرانسه با کذب خواندن خبر مربوط به تشکیل شبکه از سوی خود، اظهار داشت: بعد از اینکه برادران اطلاعات تعدادی از ایمیلها را باز کردند تازه متوجه آنها شدم چرا که حتی برخی از آنها را نخوانده بودم و فقط آنها را ایمیل میکردم اما شبکهای را درست نکرده بودم.
وی همچنین درباره برخورد مسئولان امنیتی در هنگام بازداشت و زندان تاکید کرد: آنها خیلی با من مهربان بودند بهخصوص برادران وزارت اطلاعات که من را متوجه اشتباهم کردند.
*متهم تبعه فرانسه: کنجکاو شدم، به تظاهرات آمدم
کلوتیلد ریس متهم تبعه فرانسه، که به اتهام اقدام علیه امنیت داخلی، تبانی و اجتماع علیه امنیت از طریق حضور در اغتشاشات و تجمعات 25 و 27 خردادماه و جمع آوری اخبار و اطلاعات و عکسبرداری و ارسال به خارج متهم شده است، افزود: من به دعوت دانشگاه صنعتی اصفهان برای تدریس زبان فرانسه به ایران آمدم البته در گذشته نیز چند بار به ایران آمده بودم و فارسی را در فرانسه آموختم.
وی با بیان این که تا 20 خرداد در دانشگاه صنعتی اصفهان تدریس کرده است افزود: به دلیل تظاهرات دانشگاه تعطیل شد و بین انتخابات قصد داشتم از ایران خارج شوم اما در تظاهرات و راهپیمایی های 25 و 27 خرداد ماه در تهران شرکت کردم و عکس و فیلم گرفتم.
این متهم انگیزه خود از این اقدام را حس کنجکاوی و اطلاع از وضعیت سیاسی ایران عنوان کرد و گفت: علاقه داشتم ببینم چه اتفاقی می افتد و دوستان ایرانی و فرانسوی خود سوال می کردم.
وی با اذعان به این که به فرانسوی ها ایمیل فرستاده است، گفت: بستگان و دوستان من نگران بودند و من ایمیل می دادم که راهپیمایی آرام است و آن گونه که شما باور می کنید نیست.
این متهم تبعه فرانسه ادامه داد: علاقه داشتم از تظاهرات دانشجویان اطلاعات داشته باشم و این تصمیم شخصی ام بود و هیچ کس از من چیزی نخواست.
وی در عین حال تصریح کرد که اشتباه کردم و نمی بایست به تظاهرات می رفتم و عکس و ایمیل می فرستادم.
وی همچنین موضوع مطرح شده درباره تهیه گزارش در خصوص انرژی هسته ای ایران را نیز به کارآموزی خود در 2 سال گذشته ارتباط داد و گفت: این موضوع هیچ ارتباطی با سازمان انرژی اتمی فرانسه نداشته است و من دنبال اطلاعات نبوده ام.
در این هنگام قاضی صلواتی پرسید آیا شما ماموریت سیاسی داشته اید که این متهم گفت: این گزارش از لحاظ فنی درباره هسته ای نبود در خصوص سیاست و جامعه ایران نوشتم ضمن این که خودم می خواستم تظاهرات را ببینم.
قاضی صلواتی بار دیگر پرسید، گفته شد گزارش دانشگاه صنعتی و بازار اصفهان در اختیار یک دیپلمات فرانسوی که گفته می شود افسر اطلاعاتی است قرار گرفته است که وی گفت: این امر روشن نیست، من یک صفحه گزارش نوشتم و آن را به رییس انجمن ایران شناسی فرانسه دادم که متعلق به بخش فرهنگی سفارت فرانسه است.
در ادامه این بخش از رسیدگی به دادگاه اغتشاشات اخیر وکیل مدافع این متهم نیز با بیان این که اظهارات موکلش دلالت بر حسن نیت اوست ابراز عقیده کرد اقدام او اقدام علیه امنیت ملی نبوده است.
وی اظهار داشت: موکلش در زمان تحصیلاتش در دبیرستان زبان فارسی را انتخاب کرده است.
وی با بیان این که موکلش از حضور در برخی تجمعات اظهار ندامت کرده است افزود: حضور در این جریانات بدون برنامه ریزی و ارتباط با سازمان های امنیتی خارجی و صرفا ارتباط با یک مرکز فرهنگی فرانسه بوده که با دانشگاه ها در ارتباط است.
وکیل متهم از دادگاه تقاضای بخشش و رافت اسلامی کرد.
گفتنی است مقامات فرانسوی پس از دستگیری این متهم دست به جنجال خبری زده و خواستار آزادی وی شدند.
*اطلاعاتی را در اختیار سرویس اطلاعاتی امارات می گذاشتم
یکی از متهمان اغتشاشات اخیر گفت: من از میرحسین موسوی طرفداری میکردم و پس از انتخابات به دعوت این کاندیدا به خیابان آمدم.
رضا رفیعی روز شنبه در دادگاه بررسی اتهامات برخی دستگیرشدگان در اغتشاشات اخیر گفت: من به دلیل ارتباط با بیگانگان، جاسوسی و شرکت در اغتشاشات دستگیر شدهام.
رفیع درباره این اتهامات توضیح داد: من از میرحسین موسوی طرفداری میکردم و پس از انتخابات به دعوت این کاندیدا به خیابان آمدم و اطلاعاتی از سوی من در فیسبوک قرار گرفت که بهگونهای خبر بود اما به اطلاعات خاصی دسترسی نداشتم.
وی با بیان اینکه در این انتخابات با نیت خیر شرکت کردم، اضافه کرد: من طرفدار آقای موسوی بودم و به دعوت وی به اعتراضات اعتقاد یافتم.
این متهم به دست داشتن در اغتشاشات اخیر با بیان اینکه به ما گفته میشد تقلب شده است گفت که قصد سویی از حضور در اجتماعات نداشته است.
یکی دیگر از اتهامات وارد به رفیعی ارتباط او با سرویس اطلاعات امارات است.
وی در این خصوص اظهار داشت: من در تله سرویسهای اطلاعاتی امارات گرفتار شدم ومجبور به همکاری و اطلاعرسانی و فعالیتهای خود به آنان بودم.
مدت همکاری رفیع با سرویسهای اطلاعاتی امارات به گفته خود او حدود 2 سال است که برای اطلاعات ارایه شده به این سرویسها ماهانه 5 هزار درهم امارات دریافت میکرد.
وی با بیان اینکه از مردم ایران عذر میخواهم اذعان داشت: اقدامات من با اینکه قصد سویی نداشتم باعث شد هم مملکت ما هزینه زیادی پرداخت کند و هم شیرینی حماسه بزرگ انتخابات در کام مردم تلخ شود.
دومین جلسه رسیدگی به اتهامات برخی دستگیرشدگان اغتشاشات اخیر صبح روز شنبه در مجتمع امام خمینی(ره) از سوی شعبه 15 دادگاه انقلاب برگزار شد که طی آن چند تن از این افراد به بیان دفاعیات خود پرداختند.
خروج 18،5 میلیارد دلار شامل 7،5 میلیارد دلار نقد و یک تریلی حامل 20 تن شمش طلا از ایران به ترکیه خبری بود که انتشار آن، شگفتی بسیاری از مقامات و مردم 2 کشور را برانگیخت.
به گزارش رجانیوز، اما وکیل این پرونده که در گفتوگو با روزنامه حریت ترکیه مدعی این داستان شده بود، امروز با تکذیب اظهارات خود ضمن عذرخواهی اظهار داشت که فریب موکلانش را خورده است، اگرچه با توجه به سوابق این وکیل در داستانسازی و کلاهبرداری، هنوز مشخص نیست که وی فریب خورده است یا داستان جدیدی خلق کرده است.
براساس اظهارات این وکیل، خبری مبنی بر خروج سرمایه 18،5 میلیارد دلاری یک تاجر ایرانی به نام "اسماعیل صفاریان نسب" شامل 7،5 میلیارد دلار نقد و یک تریلی حامل 20 تن شمش طلا از ایران منتشر شد. این خبر، در عین حال که عجیب و غیرقابل باور بود، مورد استقبال بسیاری از رسانهها قرار گرفت و حتی منجر شد که گمرک و بانک مرکزی دو کشور ترکیه و ایران تحقیقاتی را در این مورد بهعمل آورند.
وکیل ترک اسماعیل صفاریان نسب به نام «شنول اوزل» که وکیل دادگستری ترکیه نیز هست در نامه ای با اشاره به اینکه از طریق یکی از خویشاوندان مورد اعتمادش وکالت شخصی را به نام "صفریان نسب" قبول کرده است، افزود: بعد از تحقیقات متوجه شدم که فریب خوردم.
وی افزود موکلانش به او گفته اند در تاریخ 7 اکتبر 2008، 7،5 میلیارد دلار پول نقد و 20 تن شمش طلا را از طریق بار زدن بر 308 کانتینر توسط هواپیمای باری ترانزیت ابتدا به فرانکفورت آلمان و از آنجا به فرودگاه اسن بوغای آنکارا منتقل کرده اند اما گمرک ترکیه محموله را توقیف و به بانک مرکزی این کشور فرستاده است.
این وکیل دادگستری که سابقه فعالیتهای مشکوک در ترکیه را دارد، اضافه کرده است: ابتدا واقعی بودن ماجرا را باور کردم ولی پس از آنکه وزیر مشاور در امور گمرکات ترکیه و مدیر بانک مرکزی این کشور، این موضوع را تکذیب کردند، دیگر تماسی از جانب موکلانش با او گرفته نشده و حتی هزینه وکالت هم به دست او نرسیده است.
وی از رسانه های ترکیه به خاطر "اقدام عجولانهاش" در باور این ماجرا عذرخواهی کرد و افزود: هدف این افراد را نمی دانم اما اکنون یقین دارم که مقاصد پلیدی داشته اند و من را بازیچه خود قرار داده و من نیز فریب آنها را خورده ام.
او در ادامه می افزاید: در این دوران که کشورم در شرایط بحران مالی و اقتصادی قرار دارد، از این که ناخواسته با گفتههایم به کشورضرر رساندم، عذرخواهی می کنم و امیدوارم خبرنگاران ترک و ایرانی و مسئولین امنیتی دو کشور حقایق را آشکار کنند.
اما آرشیو روزنامه حریت ترکیه نشان می دهد که "شنول اوزل" در تاریخ 4 نوامبر سال 1999 میلادی نیز در اقدامی علیه ایران مدعی شده بود که یک گروه ایرانی در صدد ترور "یکتا گونگور اوزدن" رییس دادگاه قانون اساسی ترکیه هستند.
به نوشته روزنامه حریت، در تاریخ یاد شده وی در آن تاریخ به خبرنگار حریت گفته بود که خبرنگار روزنامه "آکیت " (روزنامه اسلامگرای وقت) به یکی از موکلان وی پیشنهاد قتل را در مقابل 2 میلیون دلار ارائه کرده و به موکل وی گفته است که در صورت تحقق ترور، به وی گذرنامه جعلی داده خواهد شد و در ایران یک منزل و یک خودرو در اختیار وی قرار خواهد گرفت.
دومین خبر در مورد این به اصطلاح وکیل دادگستری در تاریخ 15 دسامبر 1997 میلادی در روزنامه حریت به چاپ رسیده است.
به نوشته حریت، در تاریخ یاد شده یک کلاهبردار زندانی در بازداشتگاه "افیون" واقع در بخش مرکزی ترکیه به نام "سلجوق پارسادان" در تماس با خبرنگار روزنامه حریت گفته است که "شنول اوزل" وکیل مدافع وی به او پیشنهاد داده است که اگر علیه "مسعود یلماز" (رهبر وقت حزب مخالف مام میهن) اظهارنظر کند، به وی 25 میلیارد لیر ترک خواهد داد.
به نوشته حریت در آن تاریخ، "شنراوزل" از "پارسادان" خواسته است که در دادگاه اعتراف کند که با همکاری مسعود یلماز از خانم "تانسو چیللر" نخست وزیر اسبق ترکیه کلاهبرداری کرده است.
پارسادان از کلاهبرداران معروف ترکیه بود که با تقلید صدای مقامهای عالیرتبه سیاسی و نظامی از طریق تلفن، وجوه گزافی دریافت می کرد.
وی به جرم گرفتن 5،5 میلیارد لیر ترک از "تانسو چیللر" که در تماس تلفنی با تقلید صدای یک ژنرال بازنشسته ارتش ترکیه صورت گرفته بود، به مجازات زندان محکوم شد.
برخی از محافل خبری گفته اند که امکان دارد طرف های ترکیه و ایرانی از این وکیل متخلف شکایتی را تسلیم دادگاه کنند.
اما پیش از اینکه این وکیل فریبکار، ادعای فریب خوردن خود را مطرح و عذرخواهی کند، مقامات بانک مرکزی، وزارت اطلاعات و گمرک جمهوری اسلامی ایران، خبر مزبور را تکذیب کرده بودند. در این زمینه، حسین قضاوی معاون بانک مرکزی در خصوص خبر خروج 18،5 میلیارد دلار طلا و ارز از کشور با بیان اینکه پذیرش چنین چیزی غیرمنطقی است، گفت: اخبار منتشر شده در رسانهها تصور پذیرش این موضوع را بسیار دشوار کرده است.
وی اظهار داشت: نرخ 20 تن طلا حدود نیم میلیارد دلار است در حالی که رسانه ها نرخ آن را 11 میلیارد دلار اعلام کرده اند که این امر مفهومی ندارد.
قضاوی با اظهار شگفتی، حجم طلای قابل انتقال در کامیون را حدود 20 تن عنوان کرده بود که برای انتقال 11 میلیارد طلا به تعداد زیادی کامیون نیاز است.
وی با بیان آنکه خروج 7،5 میلیارد دلار ارز به تعداد زیادی کامیون نیاز دارد ادامه داد: حتی یک کشور ذخایر اسکناس ارزی که نگهداری می کند به این میزان نیست چه رسد به اینکه شخصی این مقدار اسکناس دلاری را در اختیار داشته باشد.
به گفته وی، ابهامات این خبر آنقدر زیاد است که نمی شود در مورد آن اظهارنظر صریح کرد بلکه باید اخبار و اطلاعات بیشتری را داشت تا بتوان در آن خصوص اظهار نظر کرد.
بررسی های بیشتر در خصوص خروج 18،5 میلیارد دلار ارز از کشور توسط گمرک جمهوری اسلامی ایران انجام شد که مشخص شد چنین مبلغی از کشور نه تنها خارج نشده، بلکه خروج چنین حجمی از پول و مسکوکات غیرقابل انجام است.
بر همین اساس "محمود بهبود آهنی" سخنگوی گمرک جمهوری اسلامی ایران نیز این خبر را تکذیب کرد و گفت: بعد از بررسی های انجام شده توسط گمرک ایران در خصوص این امر مشخص شد، ادعای مطروحه تحت عنوان انتقال 18،5 میلیارد پول و طلا به خارج از کشور صحت ندارد.
آهنی گفت: انجام چنین کاری حتی از مبادی غیررسمی نیز با عقل و منطق سازگار نیست زیرا که نقل و انتقال حتی یک چمدان پول، خطرات و مخاطرات خاص خود را دارد، بنابراین، از نظر گمرک ایران مطالب منتشر شده صحت ندارد.
واکنش ها به این خبر به حدی بود که حتی مسئولان گمرک کشور ترکیه نیز با صدور بیانیه ای این ادعا را تکذیب کردند، در بیانیه گمرک ترکیه آمده بود: این ادعا که در چارچوب برنامه Peace Assets، 7،5 میلیارد دلار و 20 تن طلای ارسالی یک تاجر ایرانی در گمرک منطقه ای آنکارا توقیف و در یک انبار نزدیک به فرودگاه آنکارا نگهداری شده، «بی اساس و غیرواقعی» است.
Peace Assets قانونی است که در پی بحران اقتصادی مالی جهان و کاهش شدید سرمایه گذاری در جهان و ترکیه، نخست وزیر این کشور با دستکاری در یکی از بندهای قانون تجاری این کشور، مجوز ورود سرمایه شهروندان ترک خارج از کشور و سرمایه های اتباع دیگر کشورها، بدون پیگرد قانونی منشأ سرمایه را در برنامهای موسوم به Peace Assets صادر کرده است.
همچنین یحیی آل اسحاق رئیس اتاق تهران نیز در خصوص اخبار منتشر شده از خروج 18،5 میلیارد دلار طلا و ارز گفت: جنس، موضوع، مقدار، کیفیت و شرایط، احتمال اینکه وقوع چنین مسئلهای را تایید نمی کند، منطقی نیست، بنابراین با توجه به روال محاسبات ذهنی و رشته فعالیتی که دارم، بعید میدانم چنین اتفاقی افتاده باشد.
جناب آقای دکتر احمدینژاد، رئیسجمهور محبوب ایران اسلامی
با سلام و عرض تبریک اعیاد مبارک شعبانیه، به ویژه نیمهشعبان، میلاد مبارک حضرت صاحب الامر عجلالله تعالی فرجه الشریف، مطالبی را خدمتتان عرض میکنم:
الف.
اگر انتخابات نهم را «معجزه هزاره سوم» نامیدم، به آن دلیل بود که خداوند منّان، ایدئولوژی دمکراسی مردمفریب و چهرههای فریبکار سیاسی را در آن افشا کرد و «آرای فاطمی» برای نجات کشور امام زمان عجلالله تعالی فرجه الشریف از چنگال مافیای قدرت و ثروت برای شما به صندوقها ریخته شد. اینکه با صراحت و قاطعیت، انتخابات دهم را «تکرار معجزه هزاره سوم» مینامم، از آن روی است که علاوه بر دستاوردهای پیشین، موجب رسوایی بیشتر پلیدیهای نهفته گشت و طیف خبیث و برانداز را به سرکردگی هاشمی، خاتمی و موسوی افشا نمود. این انتخابات بیش از انتخابات نهم، نمایانگر امدادهای الهی بود و عنایات بارزتر امام عصر عجلالله تعالی فرجهالشریف را متوجه حال کشور اسلامی و ملت مسلمان ایران کرد. بدین جهت، قدرتمداران به یغمابرده ثروت ملی، در فاسدترین و شومترین روشها، «تا کشتار» و «به کشتن دادن مردم» پیش رفتند. با این هدف که «رکن رکین ولایت فقیه» را نشانه روند، و «غده چرکین بغض و حسد و قدرتطلبی» خود را با «غصب این جایگاه رفیع» مرهم نهند. اما امام عصر عجلالله تعالی فرجه الشریف حافظ جایگاهی گردید که جز فقیه وارسته، حافظ نفس، مخالف هوی، و نگهبان دین... در آن نمیتواند جای گیرد!
حضرت احدیت را بر این نعمت و رحمت سپاسی بیکران باید گفت و از او رسوایی بیشتر مهاجمان به ولایتفقیه را مسألت نمود.
ب.
در اوج جنگ روانی و فتنه تبلیغاتی براندازان که زنان و مردان سبزپوش و سگهای بغلکرده دارای قلاده سبز، با شعار «با موسوی – بیروسری» اسلامیت و انسانیت ملت را لگدمال مینمودند، میلیونها مؤمن خداجوی برای آرامش خود و امنیت کشور و نجات نظام اسلامی، اسلام، تشیع و ملت ایران، به خداوند و اهلبیت علیهمالسلام پناه بردند، چون 4سال پیش، آنها در مقابل «منبع عظیم مالی مافیای قدرت و ثروت» به «منبع لایزال الهی» با «نذر»، «دعا»، «نماز» و «احیا» متوسل شدند، در این راه، هزینههای مادی بسیاری هم متعهد شدند، مثل انتخابات گذشته!
شاهد بودم که «نذر 14هزار صلوات»، «روزههای یک تا چندروز»، «ختم قرآن کریم»، «نماز امام زمان عجلالله تعالی فرجه الشریف»، «ادعیه بسیار» و «توسلات گوناگون»، موجب آرامش مردم بود در آن تهاجم ویرانگر، آنها را برای تکرار معجزه الهی دیگر «منتظر» مینمود.
اینجانب نیز قطرهای از دریای پرخروش همین مردم بودم که از «نذر 14 نماز امام زمان عجلالله تعالی فرجه الشریف» هنوز تعدادی را به گردن دارم!
ج.
تفأل به لسان الغیب، غزل پیروزی شما را در انتخابات نوید داد، اما بیش از شادی از این موضوع، تأملی نیازمند شد که به یک مصرع آن غزل مربوط می گردید:
آن مصرع چنین بود:
مرضیة السجایا محمودة الخصائل
بنابر همان تأمل، اینک تصمیم گرفتم این نامه را بنگارم. زیرا «برگزیده مردم با صفاتی نیک و مورد رضای خداوند» وصف شده بود. باز بنا بر همان مصرع، قابل تأمل به نظر میرسد که اراده الهی «ظرفیت و قابلیت حضرتعالی را برای انجام دوباره مأموریتی عظیم در جهت اجرای احکام الهی در رأس قوه مجریه مناسب دیده است.» از اینروی، امید و انتظار میرود که 4 سال پر افتخار دیگری برای اسلام و ایران اسلامی رقم زده شود. انشاءالله.
بدیهی است منظور اینجانب و گروههای بسیار همفکر، تصمیمگیریهای سیاسی اقتصادی، مانند «خصوصیسازی یا اختصاصیسازی»، «حزبگرایی یا حزبسازی» و مسائلی از این دست نیست. هرچند تصمیمسازی و برنامهریزی کارآمد و حذف کامل برنامهها و تصمیمهای ویرانگر 16ساله، از اولویتهای مورد انتظار است اما مقصود، برنامهسازیها و تصمیمگیریهای کلانی است که «فرهنگ انتظارگرایانه» را حاکمیت میبخشد.
د.
در اوجگیری «کودتای سبز» با پیشمقدمه تبلیغات انتخابات، برای یافتن محتوای اصلی روایتی درباره «پیروان سبزپوش دجال» که در پیامکهای تلفنی میآمد، به کتاب شریف «مهدی موعود» ترجمه «جلد 13 بحارالانوار» مراجعه کردم. در صفحه 965 آن بخشی از این روایت را از زبان مولای متقیان عجلالله تعالی فرجه الشریف چنین دیدم:
«شقی کسی است که ادعای دجال را تصدیق کند و سعادتمند کسی است که او را تکذیب نماید... دجال، دشمن خدا، دروغ میگوید که غالب پیروان او... هستند، و چیزی سبز بر دوش دارند.»
این مطلب در مقالهای کوتاه منتشر شد. خداوند را سپاس که معارضان با انتظارگرایی، مغلوب و متعهد آرای اسلامی ملت ایران شدند و همانگونه که در حرم مطهر امیرمؤمنان علیهالسلام با تضرع از خداوند خواسته بودم: لا تسلط علینا من لایرحمنا، شر اشرار و تروریستهای ایمانی از سر دین و دنیای ما رفع شد و آنها که از هیچ جنایتی دریغ ندارند، از عرصه حاکمیت اخراج گردیدند.
این اراده الهی ما را ملزم میکند که بسیار در این مسأله اندیشیده و بر خلاف سیاسیکاران قدرتطلب از راست ناراست تا چپ منحرف، الطاف الهی را خارج از قدرت بسیاری بدانیم و به شکرانه آن در رفتارها و تصمیمات دقت بیش از پیش بنماییم.
دو نکته سبب گردید تا این نامه را بنگارم: یکی شنیدن جمله «من با تحجر مخالفم» در نخستین گفتوگوی تلویزیونی حضرتعالی پس از پیروزی، و دیگری «اعلان حضور وزرای زن در لیستهای منتشره» کابینه دهم!
در مورد اول به این نکات اشاره میکنم که امثال اینجانب از شنیدن جمله مذکور متحیر شدیم. زیرا ما مطمئن هستیم که شما به سلامت از بیماری روشنفکری عبور کردهاید، از این روی، ادبیاتاتان، از واژگان، تعابیر و جملات تروریستی اصلاحطلبی دینستیز
چنین بود که محمد خاتمی سردمدار نشر این تئوری، با انجام مکرر اعمال حرام، ضدیت خود را با تحجر اعلان داشت؟!
حضرتعالی بهتر میدانید که در تخریب گسترده عقاید مذهبی و عدم التزام شما به غربزدگی و بیایمانی و شریعتسوزی ناشی از آن، کاربرد واژه شوم «تحجر» را علیه شما و دوستدارانتان به عرصه کشانید. در این ویرانگری فرهنگی دینی، علاوه بر اسلامستیزان نشاندار، افرادی چون حسن روحانی، ناطق نوری، هاشمی رفسنجانی و اذنابشان چه تاخت و تازها که نکردند! با این اطمینان است که شنیدن جمله مذکور برای ما سؤالبرانگیز شد. زیرا مطمئناً شما نیک میدانید در تفکر شیعی و گفتمان انتظارگرایانه، نه تنها تحجر جایی ندارد، بلکه تاروپود این اندیشه و مسیر سرشار از رشد و پویایی آن دقیقاً در نقطه مقابل غربزدگی ملحدانهای است که بیماری روشنفکری در وادی آن غرق گردیده است. چنین است که نتیجه روشنفکری «سنگشدن در برابر اندیشه دینی پویا و کارآمد به ویژه شیعی است، و تسلیم محض به پوچی و ناکجا آباد به اصطلاح ترقی و پیشرفت غرب!»
آقای دکتر احمدینژاد! رئیسجمهور محبوبی که با اراده الهی بینظیرترین آرای کمی و کیفی را در انتخابات دهم کسب نمودید و موجب سرافرازی بیشتر گفتمان اسلام ناب گردیدید و پیروزی باورهای منجیگرایانه را با شکست افکار سفیانی و دجالی در لباسها و نامهای مختلف، از آن خود نمودید، جنابعالی با افتخار به پایبندی انتظارگرایانه، یقیناً در علائم آخرالزمان خواندهاید، که امام باقر علیهالسلام فرمودند:
«هیهات! هیهات! فرج ما تحقق نمیپذیرد مگر این که شما [شیعیان] آزمایش شوید! بازهم آزمایش شوید! بازهم آزمایش شوید! تا آنجا که آلودگی برطرف شود و پاکی بماند. (مهدی موعود. ص 880)»
به نظر میرسد اینک شما بهعنوان یک شیعه منتظر در عرصه قدرت اجرایی کشور، بار دوم آزمایش خود را با تشکیل کابینه دهم آغاز میکنید. چه زیباست که شکوه پایداریتان در عقاید ایمانی، همانند 4سال پیش استمرار یابد، اوج بگیرد و بروز و ظهور بیشتری داشته باشد تا برای مرحله سوم آبدیدهتر گردید و ما دوستداران شما و منتظران ظهور بدان سزاوارتر. مرحله سومی که خدا میداند در کدام عرصهها آزمایش خواهید شد.
آقای رئیسجمهور! تصور میشود شما این مطلب را نیز از زبان مبارک امام صادق علیهالسلام رئیس مذهب تشیع نیز خواندهاید که «در آخرالزمان زنان بر دولت و سلطنت و هرچیزی که میل به آن دارند، [احتمالاً مناصب و مدارک و...] غلبه یافته و مسلط میگردند. (همان ص 1044)»
به صراحت میگویم آنچه میآید، نظر به فریاد افراد خاص ندارد و جامعه زنان مسلمان کشور را مبرا از آن میداند، زیرا اکثریت زنان ایران اسلامی مانند مردان آن، مفتخرند که در زمره «منتظران» هستند و نهایت آمالاشان آن است که در صف 50 زنی قرار داشته باشند که 313 اصحاب خاص مولایشان را کامل میکند.
اما در این نوشته بر آنم تا روندی که یک اندیشه جنسیتگرا و فمینیستی را حاکمیت میبخشد، اشاره کنیم. اندیشهای که از ریاستجمهوری هاشمی رفسنجانی در قدرت اجرایی خانه کرد و با ایجاد دفتر و دستک به مشاورت رئیسجمهور رسید و نهایت آن در گفتار و رفتار فائزه هاشمی و منجلاب اعتقادی فمینیستهای مرد و زن اصلاحطلب بروز و ظهور یافت. هاشمی در حقیقت نخستین بدعتگزار این فاجعه بود که در ادامه راه او، محمد خاتمی زنی دیگر را هم به معاونت برگزید. ثمره آن برای نظام اسلامی و ملت ایران از منظر اقتصادی و سیاسی و فرهنگی چه بود؟!
شما نیز آن راه را ادامه دادید و اینک ضروری است در کارنامه این معاونت تأمل کنید و «ضرورت حضور زن را در این معاونت که عمر آن به 12سال رسیده است، بررسی نمایید.» سزاوار است احمدینژاد با گفتمان منجیگرایانه به تصمیمی برسد که در علائم آخرالزمان از بدعتها دیده میشود؟ و یا خواستههای بدعتگزارانه را حاکمیت میدهد؟ احمدینژاد با هاشمی و خاتمی متفاوت است و از حیث اعتقاد و عمل، کلاً از جنس آنها نیست. او بنا بر شناخت ملت، یک مسلمان معتقد و شیعه متعبد است و «قدرت» را «فرصتی برای خدمت» میداند و این «فرصت»، بستری برای ترویج گفتمان انتظارگرایانه"!
یک نظر این است که اگر وزرای زن ناتوان باشند، به جامعه زنان آسیب میرسد و...
اما این تحلیل و تفسیرها، موجب خوشایند و پسند گروهی است، و اینجانب بنا نداشته و ندارم، جز براساس عقاید و باورهایم بنویسم و این مسؤولیت و تکلیف را با مسأله دیگر جابهجا بنمایم.
آقای رئیسجمهور! قطعاً برای تشکیل کابینه با کمبود مردان دارای صلاحیت و توانمندی مواجه نخواهید بود، همچنین زنان دارای قابلیت اجرایی برتر از مردان در اولویت قرار ندارد. این که در آموزههای قرآنی زن و مرد در پیشگاه خداوند فقط براساس تقوا ارزیابی میشوند، نشانگر قابلیت رشد و بالندگی فکری و عملی زنان است که بر مبنای رضایت خداوند میتوانند حرکت کنند. یقیناً معتقدان به اندیشه و آموزه قرآنی، این مسأله را با «مدیریت»، «وزارت» و «ریاستجمهوری زنان» تحلیل و تفسیر نمیکنند.
نمیتوان پذیرفت در کابینه احمدینژاد حضور وزیر زن گام نخستی باشد که در کابینههای بعدی اهداف شوم فمینیست و سکولارها را حاکم کند. آیا بحث «ریاست جمهوری زن» که در هر انتخابات از سوی وابستگان به اندیشههای منحرف اوج میگیرد و گاه بحث «رهبری زنان»، مسائلی نیست که بتوان در این تصمیمگیری به آن توجه کرد؟
آقای رئیسجمهور! ما احمدینژاد را هاشمی و خاتمی نمیدانیم. احمدینژاد جنس دیگری است. او کسی نیست که مانند آنها و مانند نامزدهای شکستخورده 2دوره انتخابات، از زنان، مردان و جوانان نردبان قدرت بسازد و مانند هاشمی و خاتمی، پس از کسب قدرت پایههای نردبان را بر دل و سینه زنان، مردان و جوانان و پیرها فرو کند و خود بر بالای آن در رأی مافیای قدرت و ثروت جای بگیرد!
آقای رئیسجمهور! فاطمه رجبی بر این تصور است که بنا بر عقیده شیعی خود و عهدی که با خداوند دارد، در راستای سنت معصوم علیهمالسلام و آموزههای آنها، به مقدار بضاعتی که در این عرصه دارد، گام بر میدارد، مینویسد، و میگوید. از این روی تاکنون ندیده و نشنیدهام که در این سنت معصوم علیهالسلام، زنانی در مدیریتهای بالای اجرایی قرار گرفته باشند. همچنین در سیره امام خمینی نیز چنین سابقهای وجود ندارد.
میدانم که این نوشته بیش از گذشته، مرا آماج تخریب و پرخاشگری راستهای ناراست میکند. به ویژه آنان که قدرت گرفتن زنان را در مسیر اهداف آتی خود، یک برگ برنده برای گفتمان خویش، و یک ضعف و کاستی برای گفتمان اسلام ناب احمدینژاد و بهانه برای تخریب بیشتر او میدانند. اما شیعه هستم و موظف به انجام تکلیف!
خداوند شما و دولتتان را مستدام بدارد و هرگونه انحراف و ضعف در تصمیمها و برنامههایتان را به درستی و قوت بدل نماید.
عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس شورای اسلامی اظهار داشت: آقای لاریجانی پیشنهاد برگزاری برنامه سی سال قانونگذاری را داد و افراد زیادی را به نام وحدت ملی در مجلس جمع کرد ولی جمع اصولگرایان را به گونه ا ی اداره کرد که نتوانست وحدت بین آن ها را حفظ کند.
مهدی کوچک زاده عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس شورای اسلامی در گفت و گو با برنا اظهار داشت: آقای لاریجانی در یک سال گذشته در اداره فراکسیون اصولگرایان موفق نبوده است که بارز ترین دلیل آن تقسیم فراکسیون اصولگرایان به چندین زیر مجموعه می باشد که نشان می دهد آقای لاریجانی نتوانست به گونه ای رفتار کند که وحدت بین اصولگرایان حفظ شود.
وی تصریح کرد: آقای لاریجانی پیشنهاد برگزاری برنامه سی سال قانونگذاری را داد و افراد زیادی را به نام وحدت ملی در مجلس جمع کرد، ولی جمع اصولگرایان را به گونه ا ی اداره کرد که نتوانست وحدت بین آن ها را حفظ کند.
کوچک زاده تاکید کرد: آقای لاریجانی نسبت به مسئولان درجه اول اجرایی کشور و شخص احمدی نژاد نظر جانبدارانه دارد و صلاح نیست که در راس فراکسیون اصولگرایان ابقا شود
سایت ویژه راه اندازی شده از سوی شبکه آشوب، از صدور بیانیه جدید از سوی میرحسین موسوی و مفاد آن خبر داد!
«موج سبز» که طی چند هفته اخیر از سوی طراحان آشوب راه اندازی شد و هدف اصلی آن انتشار شایعات و سازماندهی شبکه از هم گسیخته اغتشاشگران است در مطلبی قابل تأمل نوشت: «موج سبز آزادی» مطلع شد که میرحسین موسوی به زودی بیانیه جدید خود را درباره آینده فعالیت های جنبش و چگونگی سازمان یابی آن منتشر می کند. در این بیانیه تفصیلی، موسوی الگوی سازمانی را نه یک حزب یا حتی جبهه سیاسی، بلکه یک شبکه گسترده اجتماعی ترسیم کرده که احزاب و جبهه های سیاسی، نهادهای مدنی، فعالیت های اجتماعی و توده های مردمی همگی در آن می گنجند.
ارگان شبکه آشوب در ادامه خبر خود افزود: الگوی شبکه ای به جای بدیل های حزبی و جبهه ای، بستر به مراتب گسترده تری برای آینده این حرکت است.
موسوی این بیانیه را با دهها صاحبنظر سیاسی، اجتماعی، مذهبی و علمی به مشورت گذاشته و به نوعی برآیند نظر گروه کثیری از نخبگان را در این بیانیه گنجانده است.
«گریم» مدنی و اجتماعی برای شبکه محفلی و خانه تیمی اغتشاش طلبان، توصیه ای است که متخصصان پشت صحنه کودتاهای مخملین به برخی عناصر داخلی ارائه کرده اند تا بتوان شبکه ساختارشکنان را در لایه های اجتماعی پنهان کرد و چهره ای مردمی و بومی به آن بخشید. حال آن که ارتباط برخی اعضای مهم ستاد انتخاباتی موسوی با سفارت های خارجی از جمله انگلیس محرز است. ستاد موسوی همچنین ارتباط گسترده ای با شبکه رسانه ای بی بی سی در اوج اغتشاش ها داشت.
تاخیر در صدور بیانیه کذایی از سوی موسوی که قرار بود چند هفته پیش از این منتشر شود، بیشتر به خاطر سردرگمی و نابسامانی در جبهه به اصطلاح رنگین کمانی است که شماری از مدعیان پشیمان خط امام تا طیفی از گروهک های ضدانقلاب لیبرال، مارکسیست، منافقین و حتی برخی عناصر سلطنت طلب و بهایی و فراماسونر را در خارج کشور شامل می شود و طبیعتاً لباس اسلام گرایی، قانون گرایی و دفاع از انقلاب و کشور بر تن چنان جبهه ای نمی رود.