جناب آقای دکتر احمدینژاد، رئیسجمهور محبوب ایران اسلامی
با سلام و عرض تبریک اعیاد مبارک شعبانیه، به ویژه نیمهشعبان، میلاد مبارک حضرت صاحب الامر عجلالله تعالی فرجه الشریف، مطالبی را خدمتتان عرض میکنم:
الف.
اگر انتخابات نهم را «معجزه هزاره سوم» نامیدم، به آن دلیل بود که خداوند منّان، ایدئولوژی دمکراسی مردمفریب و چهرههای فریبکار سیاسی را در آن افشا کرد و «آرای فاطمی» برای نجات کشور امام زمان عجلالله تعالی فرجه الشریف از چنگال مافیای قدرت و ثروت برای شما به صندوقها ریخته شد. اینکه با صراحت و قاطعیت، انتخابات دهم را «تکرار معجزه هزاره سوم» مینامم، از آن روی است که علاوه بر دستاوردهای پیشین، موجب رسوایی بیشتر پلیدیهای نهفته گشت و طیف خبیث و برانداز را به سرکردگی هاشمی، خاتمی و موسوی افشا نمود. این انتخابات بیش از انتخابات نهم، نمایانگر امدادهای الهی بود و عنایات بارزتر امام عصر عجلالله تعالی فرجهالشریف را متوجه حال کشور اسلامی و ملت مسلمان ایران کرد. بدین جهت، قدرتمداران به یغمابرده ثروت ملی، در فاسدترین و شومترین روشها، «تا کشتار» و «به کشتن دادن مردم» پیش رفتند. با این هدف که «رکن رکین ولایت فقیه» را نشانه روند، و «غده چرکین بغض و حسد و قدرتطلبی» خود را با «غصب این جایگاه رفیع» مرهم نهند. اما امام عصر عجلالله تعالی فرجه الشریف حافظ جایگاهی گردید که جز فقیه وارسته، حافظ نفس، مخالف هوی، و نگهبان دین... در آن نمیتواند جای گیرد!
حضرت احدیت را بر این نعمت و رحمت سپاسی بیکران باید گفت و از او رسوایی بیشتر مهاجمان به ولایتفقیه را مسألت نمود.
ب.
در اوج جنگ روانی و فتنه تبلیغاتی براندازان که زنان و مردان سبزپوش و سگهای بغلکرده دارای قلاده سبز، با شعار «با موسوی – بیروسری» اسلامیت و انسانیت ملت را لگدمال مینمودند، میلیونها مؤمن خداجوی برای آرامش خود و امنیت کشور و نجات نظام اسلامی، اسلام، تشیع و ملت ایران، به خداوند و اهلبیت علیهمالسلام پناه بردند، چون 4سال پیش، آنها در مقابل «منبع عظیم مالی مافیای قدرت و ثروت» به «منبع لایزال الهی» با «نذر»، «دعا»، «نماز» و «احیا» متوسل شدند، در این راه، هزینههای مادی بسیاری هم متعهد شدند، مثل انتخابات گذشته!
شاهد بودم که «نذر 14هزار صلوات»، «روزههای یک تا چندروز»، «ختم قرآن کریم»، «نماز امام زمان عجلالله تعالی فرجه الشریف»، «ادعیه بسیار» و «توسلات گوناگون»، موجب آرامش مردم بود در آن تهاجم ویرانگر، آنها را برای تکرار معجزه الهی دیگر «منتظر» مینمود.
اینجانب نیز قطرهای از دریای پرخروش همین مردم بودم که از «نذر 14 نماز امام زمان عجلالله تعالی فرجه الشریف» هنوز تعدادی را به گردن دارم!
ج.
تفأل به لسان الغیب، غزل پیروزی شما را در انتخابات نوید داد، اما بیش از شادی از این موضوع، تأملی نیازمند شد که به یک مصرع آن غزل مربوط می گردید:
آن مصرع چنین بود:
مرضیة السجایا محمودة الخصائل
بنابر همان تأمل، اینک تصمیم گرفتم این نامه را بنگارم. زیرا «برگزیده مردم با صفاتی نیک و مورد رضای خداوند» وصف شده بود. باز بنا بر همان مصرع، قابل تأمل به نظر میرسد که اراده الهی «ظرفیت و قابلیت حضرتعالی را برای انجام دوباره مأموریتی عظیم در جهت اجرای احکام الهی در رأس قوه مجریه مناسب دیده است.» از اینروی، امید و انتظار میرود که 4 سال پر افتخار دیگری برای اسلام و ایران اسلامی رقم زده شود. انشاءالله.
بدیهی است منظور اینجانب و گروههای بسیار همفکر، تصمیمگیریهای سیاسی اقتصادی، مانند «خصوصیسازی یا اختصاصیسازی»، «حزبگرایی یا حزبسازی» و مسائلی از این دست نیست. هرچند تصمیمسازی و برنامهریزی کارآمد و حذف کامل برنامهها و تصمیمهای ویرانگر 16ساله، از اولویتهای مورد انتظار است اما مقصود، برنامهسازیها و تصمیمگیریهای کلانی است که «فرهنگ انتظارگرایانه» را حاکمیت میبخشد.
د.
در اوجگیری «کودتای سبز» با پیشمقدمه تبلیغات انتخابات، برای یافتن محتوای اصلی روایتی درباره «پیروان سبزپوش دجال» که در پیامکهای تلفنی میآمد، به کتاب شریف «مهدی موعود» ترجمه «جلد 13 بحارالانوار» مراجعه کردم. در صفحه 965 آن بخشی از این روایت را از زبان مولای متقیان عجلالله تعالی فرجه الشریف چنین دیدم:
«شقی کسی است که ادعای دجال را تصدیق کند و سعادتمند کسی است که او را تکذیب نماید... دجال، دشمن خدا، دروغ میگوید که غالب پیروان او... هستند، و چیزی سبز بر دوش دارند.»
این مطلب در مقالهای کوتاه منتشر شد. خداوند را سپاس که معارضان با انتظارگرایی، مغلوب و متعهد آرای اسلامی ملت ایران شدند و همانگونه که در حرم مطهر امیرمؤمنان علیهالسلام با تضرع از خداوند خواسته بودم: لا تسلط علینا من لایرحمنا، شر اشرار و تروریستهای ایمانی از سر دین و دنیای ما رفع شد و آنها که از هیچ جنایتی دریغ ندارند، از عرصه حاکمیت اخراج گردیدند.
این اراده الهی ما را ملزم میکند که بسیار در این مسأله اندیشیده و بر خلاف سیاسیکاران قدرتطلب از راست ناراست تا چپ منحرف، الطاف الهی را خارج از قدرت بسیاری بدانیم و به شکرانه آن در رفتارها و تصمیمات دقت بیش از پیش بنماییم.
دو نکته سبب گردید تا این نامه را بنگارم: یکی شنیدن جمله «من با تحجر مخالفم» در نخستین گفتوگوی تلویزیونی حضرتعالی پس از پیروزی، و دیگری «اعلان حضور وزرای زن در لیستهای منتشره» کابینه دهم!
در مورد اول به این نکات اشاره میکنم که امثال اینجانب از شنیدن جمله مذکور متحیر شدیم. زیرا ما مطمئن هستیم که شما به سلامت از بیماری روشنفکری عبور کردهاید، از این روی، ادبیاتاتان، از واژگان، تعابیر و جملات تروریستی اصلاحطلبی دینستیز
چنین بود که محمد خاتمی سردمدار نشر این تئوری، با انجام مکرر اعمال حرام، ضدیت خود را با تحجر اعلان داشت؟!
حضرتعالی بهتر میدانید که در تخریب گسترده عقاید مذهبی و عدم التزام شما به غربزدگی و بیایمانی و شریعتسوزی ناشی از آن، کاربرد واژه شوم «تحجر» را علیه شما و دوستدارانتان به عرصه کشانید. در این ویرانگری فرهنگی دینی، علاوه بر اسلامستیزان نشاندار، افرادی چون حسن روحانی، ناطق نوری، هاشمی رفسنجانی و اذنابشان چه تاخت و تازها که نکردند! با این اطمینان است که شنیدن جمله مذکور برای ما سؤالبرانگیز شد. زیرا مطمئناً شما نیک میدانید در تفکر شیعی و گفتمان انتظارگرایانه، نه تنها تحجر جایی ندارد، بلکه تاروپود این اندیشه و مسیر سرشار از رشد و پویایی آن دقیقاً در نقطه مقابل غربزدگی ملحدانهای است که بیماری روشنفکری در وادی آن غرق گردیده است. چنین است که نتیجه روشنفکری «سنگشدن در برابر اندیشه دینی پویا و کارآمد به ویژه شیعی است، و تسلیم محض به پوچی و ناکجا آباد به اصطلاح ترقی و پیشرفت غرب!»
آقای دکتر احمدینژاد! رئیسجمهور محبوبی که با اراده الهی بینظیرترین آرای کمی و کیفی را در انتخابات دهم کسب نمودید و موجب سرافرازی بیشتر گفتمان اسلام ناب گردیدید و پیروزی باورهای منجیگرایانه را با شکست افکار سفیانی و دجالی در لباسها و نامهای مختلف، از آن خود نمودید، جنابعالی با افتخار به پایبندی انتظارگرایانه، یقیناً در علائم آخرالزمان خواندهاید، که امام باقر علیهالسلام فرمودند:
«هیهات! هیهات! فرج ما تحقق نمیپذیرد مگر این که شما [شیعیان] آزمایش شوید! بازهم آزمایش شوید! بازهم آزمایش شوید! تا آنجا که آلودگی برطرف شود و پاکی بماند. (مهدی موعود. ص 880)»
به نظر میرسد اینک شما بهعنوان یک شیعه منتظر در عرصه قدرت اجرایی کشور، بار دوم آزمایش خود را با تشکیل کابینه دهم آغاز میکنید. چه زیباست که شکوه پایداریتان در عقاید ایمانی، همانند 4سال پیش استمرار یابد، اوج بگیرد و بروز و ظهور بیشتری داشته باشد تا برای مرحله سوم آبدیدهتر گردید و ما دوستداران شما و منتظران ظهور بدان سزاوارتر. مرحله سومی که خدا میداند در کدام عرصهها آزمایش خواهید شد.
آقای رئیسجمهور! تصور میشود شما این مطلب را نیز از زبان مبارک امام صادق علیهالسلام رئیس مذهب تشیع نیز خواندهاید که «در آخرالزمان زنان بر دولت و سلطنت و هرچیزی که میل به آن دارند، [احتمالاً مناصب و مدارک و...] غلبه یافته و مسلط میگردند. (همان ص 1044)»
به صراحت میگویم آنچه میآید، نظر به فریاد افراد خاص ندارد و جامعه زنان مسلمان کشور را مبرا از آن میداند، زیرا اکثریت زنان ایران اسلامی مانند مردان آن، مفتخرند که در زمره «منتظران» هستند و نهایت آمالاشان آن است که در صف 50 زنی قرار داشته باشند که 313 اصحاب خاص مولایشان را کامل میکند.
اما در این نوشته بر آنم تا روندی که یک اندیشه جنسیتگرا و فمینیستی را حاکمیت میبخشد، اشاره کنیم. اندیشهای که از ریاستجمهوری هاشمی رفسنجانی در قدرت اجرایی خانه کرد و با ایجاد دفتر و دستک به مشاورت رئیسجمهور رسید و نهایت آن در گفتار و رفتار فائزه هاشمی و منجلاب اعتقادی فمینیستهای مرد و زن اصلاحطلب بروز و ظهور یافت. هاشمی در حقیقت نخستین بدعتگزار این فاجعه بود که در ادامه راه او، محمد خاتمی زنی دیگر را هم به معاونت برگزید. ثمره آن برای نظام اسلامی و ملت ایران از منظر اقتصادی و سیاسی و فرهنگی چه بود؟!
شما نیز آن راه را ادامه دادید و اینک ضروری است در کارنامه این معاونت تأمل کنید و «ضرورت حضور زن را در این معاونت که عمر آن به 12سال رسیده است، بررسی نمایید.» سزاوار است احمدینژاد با گفتمان منجیگرایانه به تصمیمی برسد که در علائم آخرالزمان از بدعتها دیده میشود؟ و یا خواستههای بدعتگزارانه را حاکمیت میدهد؟ احمدینژاد با هاشمی و خاتمی متفاوت است و از حیث اعتقاد و عمل، کلاً از جنس آنها نیست. او بنا بر شناخت ملت، یک مسلمان معتقد و شیعه متعبد است و «قدرت» را «فرصتی برای خدمت» میداند و این «فرصت»، بستری برای ترویج گفتمان انتظارگرایانه"!
یک نظر این است که اگر وزرای زن ناتوان باشند، به جامعه زنان آسیب میرسد و...
اما این تحلیل و تفسیرها، موجب خوشایند و پسند گروهی است، و اینجانب بنا نداشته و ندارم، جز براساس عقاید و باورهایم بنویسم و این مسؤولیت و تکلیف را با مسأله دیگر جابهجا بنمایم.
آقای رئیسجمهور! قطعاً برای تشکیل کابینه با کمبود مردان دارای صلاحیت و توانمندی مواجه نخواهید بود، همچنین زنان دارای قابلیت اجرایی برتر از مردان در اولویت قرار ندارد. این که در آموزههای قرآنی زن و مرد در پیشگاه خداوند فقط براساس تقوا ارزیابی میشوند، نشانگر قابلیت رشد و بالندگی فکری و عملی زنان است که بر مبنای رضایت خداوند میتوانند حرکت کنند. یقیناً معتقدان به اندیشه و آموزه قرآنی، این مسأله را با «مدیریت»، «وزارت» و «ریاستجمهوری زنان» تحلیل و تفسیر نمیکنند.
نمیتوان پذیرفت در کابینه احمدینژاد حضور وزیر زن گام نخستی باشد که در کابینههای بعدی اهداف شوم فمینیست و سکولارها را حاکم کند. آیا بحث «ریاست جمهوری زن» که در هر انتخابات از سوی وابستگان به اندیشههای منحرف اوج میگیرد و گاه بحث «رهبری زنان»، مسائلی نیست که بتوان در این تصمیمگیری به آن توجه کرد؟
آقای رئیسجمهور! ما احمدینژاد را هاشمی و خاتمی نمیدانیم. احمدینژاد جنس دیگری است. او کسی نیست که مانند آنها و مانند نامزدهای شکستخورده 2دوره انتخابات، از زنان، مردان و جوانان نردبان قدرت بسازد و مانند هاشمی و خاتمی، پس از کسب قدرت پایههای نردبان را بر دل و سینه زنان، مردان و جوانان و پیرها فرو کند و خود بر بالای آن در رأی مافیای قدرت و ثروت جای بگیرد!
آقای رئیسجمهور! فاطمه رجبی بر این تصور است که بنا بر عقیده شیعی خود و عهدی که با خداوند دارد، در راستای سنت معصوم علیهمالسلام و آموزههای آنها، به مقدار بضاعتی که در این عرصه دارد، گام بر میدارد، مینویسد، و میگوید. از این روی تاکنون ندیده و نشنیدهام که در این سنت معصوم علیهالسلام، زنانی در مدیریتهای بالای اجرایی قرار گرفته باشند. همچنین در سیره امام خمینی نیز چنین سابقهای وجود ندارد.
میدانم که این نوشته بیش از گذشته، مرا آماج تخریب و پرخاشگری راستهای ناراست میکند. به ویژه آنان که قدرت گرفتن زنان را در مسیر اهداف آتی خود، یک برگ برنده برای گفتمان خویش، و یک ضعف و کاستی برای گفتمان اسلام ناب احمدینژاد و بهانه برای تخریب بیشتر او میدانند. اما شیعه هستم و موظف به انجام تکلیف!
خداوند شما و دولتتان را مستدام بدارد و هرگونه انحراف و ضعف در تصمیمها و برنامههایتان را به درستی و قوت بدل نماید.