* سیروس مقدم/ پس از بستری شدن زهرا سادات در بیمارستان، شیطان به جلد پرستار می رود تا این طریق سید رضا روحانی جوان را وسوسه کند تا با پرستار رابطه ی نامشروع برقرار کند. صورت خانم پرستار در چندین جای فیلم شیطانی می شود.
* تهمینه میلانی/ زن پس از بستری شدن در بیمارستان به شوهرش توصیه می کند از این به بعد نان آور خانه تویی علاوه بر نگه داری بچه ها و غذا درست کردن به حوزه علمیه می روی و پای درس حاجیه خانم می نشینی و احادیث حقوق زنان را یادداشت می کنی. همچنین زن در بیمارستان جلساتی با زنان دیگر می گذارد و آنها را نسبت به ظلم و ستم های مردان نسبت به زنان و چگونگی احقاق حقوق از دست رفته شان آگاه می سازد...
*مهدی فخیم زاده/ به جای زن، مرد پایش بی حس می شود. و زهرا کماندو مجبور می شود علاوه بر رفتن به حوزه و تدریس جودو به طلاب، مسئولیت مواظبت بچه ها و سایر امور خانه و زندگی را داشته باشد. اما کارگردان برای عدم ایجاد شبهه توانایی زن در اداره خانه، یک کارگر مرد استخدام می کند.
* کمال تبریزی/ طلبه در یکی از روز ها دیر به ملاقات همسرش در بیمارستان می رود. بدین ترتیب به محض ورود به اتاق یک تیر کمان به سرعت از کنار صورتش رد شده و به در اصابت می کند. زهرا پس از پرتاب تیر گریه کرده و به او می گوید : می دونستم ، همیشه پای یک زن در میان است!
* داریوش مهرجویی/ سیدرضا روضه خوان مجالس زنانه بالا شهر تهران است. و برای تأمین خرج پای همسرش فقط کافی است دو تا روضه بخواند...
* بهرام بیضایی/ سید رضا پس از اینکه می فهمد همسرش نمی تواند روی پاهایش بایستد پیش وی می رود سرش را در روی زانویش می گذارد و با چشمانی اشکبار به وی می گوید: ای مونس و همنفسم ای بانوی همچو درّم! چه شده است تو را بر خیز و بیش از این مرنجان دلم را ... زهرا نیز در پاسخ می گوید: تو ای یگانه حاج آقای روی زمین! پاهایم که هیچ همه ی وجودم فدای یک قطره از اشک های تو. بیش از این اشک مریز و...
* جعفر پناهی/ سید رضا از مراحل بستری شدن زنش فیلم برداری کرده و آن را به جشنواره کن می فرستد...
* قاسم جعفری/ زنش را با وانت رفیقش به بیمارستان می آورد. در آنجا اجازه ملاقات را به وی نمی دهند. ناچارا در سالن منتظر می ماند. با پرستار آشنا می شود و در یک فرصت یک جیپ قرمز رنگ کرایه کرده و تا زمان بهبود یافتن زهرا سادات با پرستار به سفر شمال می رود.
*فریدون جیرانی/ از علت افتادن زهرا سادات در چارچوب اتاق جویا می شود، سید رضا می بیند که ساق پای همسرش در اثر ضربات تبر چهار تکه شده و خونریزی فراوان است. سید رضا از ناراحتی چندین بار سرش را به دیوار می زند. سرش به طور وحشتناکی متلاشی می شود. مغز از درون جمجمه اش بیرون میزند و خون ها فواره می زند و شیشه دوربین را نجس می کند.
* اصغر فرهادی/ زهرا سادات می افتد توی حوض خانه و گم می شود، تا آخر فیلم هم معلوم نمی شود که به چه سرنوشتی مبتلا شده است. * ایرج قادری/ بیماری زهرا سادات سرایت می کند به کل بدن و فوت می کند. سید رضا از غصه و ناراحتی به حوزه نمی رود و دائم در خیابان ها و پارک ها قدم می زند. تا اینکه اسیر رفقای ناباب و معتاد می شود او مجبور می شود برای تآمین مواد مخدر مورد نیازش وسایل خانه اش را بفروشد در صحنه های غمناک فیلم کارگردان نوار های "ابی" را یکی یکی پخش می کند.
* بهمن قبادی/ سید رضا و زنش می خواهند مولودی زیر زمینی راه بیاندازند، امّا مجوز برایشان صادر نمی شود.
*مسعود کیمیایی/ دکتر در مداوای زهرا سادات کاهلی کرده و مجبور می شوند هر دو پای زهرا سادات را قطع کنند... سید رضا درجه حرارتش به نقطه جوش می رسد از یک دست فروش یک چاقو تیز و برنده می خرد پشت عبایش قایم کرده و در اولین ملاقات با دکتر آنرا در شکمش فرو می کند.
* عبد الرضا کاهانی/ از اوّل تا آخر دعوای سید رضا و زهرا بوق پخش می شود...
* عباس کیارستمی/ سید و زنش دائم به دوربین نگاه می کنند و همزمان موسیقی دلنواز بافتن قالی شنیده می شود.
* رضا میر کریمی/ زن تا آخر فیلم مشکل دارد امّا نمی فهمد چه مشکلی؛ از آخر هم قهر میکند.
* مازیار میری/ زهرا سادات که به بیمارستان می رود کتاب اخلاقش را هم بر می دارد و به همه گیر می دهد. سید رضا نیز دائما با یک دستمال کاغذی یک چشمش را گرفته تا پرستار را نبیند.
* محمد رضا هنرمند/ زهرا سادات در ماکارونی هایی که درست می کند. خاویار و ماهی سفید هم دارد.
* مسعود جعفری جوزانی/ در قسمت پنجاهم فیلم زهرا سادات بالا خره از بیمارستان خارج می شود و در قسمت شصت و هشتم بافت قالی شان به اتمام می رسد و...
*علیرضا افخمی: طلبه در بیمارستان دستانش را بالا می برد برای دعا؛ زنش شفا پیدا میکند و مریضان دیگر هم پیش وی آورده می شوند.
* ابراهیم حاتمی کیا/ زهرا سادات هنگام بستری شدن در بیمارستان می فهمد که ناخواسته حامله شده است...
* محسن مخملباف/ [ . . . ]!