مسعود فراستی منتقد فیلم در نگاهی به کارنامه فیلمسازان برجسته سینمای ایران نظر خود را در مورد آنان بیان کرد.
چهار هفته پس از جشنواره فیلم فجر، برنامه هفت که با هدف گزارش و نقد سینمای روز ایران راه اندازی شده بود، همچنان بدون منتقد به کار خود ادامه می دهد.
* سیروس مقدم/ پس از بستری شدن زهرا سادات در بیمارستان، شیطان به جلد پرستار می رود تا این طریق سید رضا روحانی جوان را وسوسه کند تا با پرستار رابطه ی نامشروع برقرار کند. صورت خانم پرستار در چندین جای فیلم شیطانی می شود.
* تهمینه میلانی/ زن پس از بستری شدن در بیمارستان به شوهرش توصیه می کند از این به بعد نان آور خانه تویی علاوه بر نگه داری بچه ها و غذا درست کردن به حوزه علمیه می روی و پای درس حاجیه خانم می نشینی و احادیث حقوق زنان را یادداشت می کنی. همچنین زن در بیمارستان جلساتی با زنان دیگر می گذارد و آنها را نسبت به ظلم و ستم های مردان نسبت به زنان و چگونگی احقاق حقوق از دست رفته شان آگاه می سازد...
*مهدی فخیم زاده/ به جای زن، مرد پایش بی حس می شود. و زهرا کماندو مجبور می شود علاوه بر رفتن به حوزه و تدریس جودو به طلاب، مسئولیت مواظبت بچه ها و سایر امور خانه و زندگی را داشته باشد. اما کارگردان برای عدم ایجاد شبهه توانایی زن در اداره خانه، یک کارگر مرد استخدام می کند.
* کمال تبریزی/ طلبه در یکی از روز ها دیر به ملاقات همسرش در بیمارستان می رود. بدین ترتیب به محض ورود به اتاق یک تیر کمان به سرعت از کنار صورتش رد شده و به در اصابت می کند. زهرا پس از پرتاب تیر گریه کرده و به او می گوید : می دونستم ، همیشه پای یک زن در میان است!
* داریوش مهرجویی/ سیدرضا روضه خوان مجالس زنانه بالا شهر تهران است. و برای تأمین خرج پای همسرش فقط کافی است دو تا روضه بخواند...
* بهرام بیضایی/ سید رضا پس از اینکه می فهمد همسرش نمی تواند روی پاهایش بایستد پیش وی می رود سرش را در روی زانویش می گذارد و با چشمانی اشکبار به وی می گوید: ای مونس و همنفسم ای بانوی همچو درّم! چه شده است تو را بر خیز و بیش از این مرنجان دلم را ... زهرا نیز در پاسخ می گوید: تو ای یگانه حاج آقای روی زمین! پاهایم که هیچ همه ی وجودم فدای یک قطره از اشک های تو. بیش از این اشک مریز و...
* جعفر پناهی/ سید رضا از مراحل بستری شدن زنش فیلم برداری کرده و آن را به جشنواره کن می فرستد...
* قاسم جعفری/ زنش را با وانت رفیقش به بیمارستان می آورد. در آنجا اجازه ملاقات را به وی نمی دهند. ناچارا در سالن منتظر می ماند. با پرستار آشنا می شود و در یک فرصت یک جیپ قرمز رنگ کرایه کرده و تا زمان بهبود یافتن زهرا سادات با پرستار به سفر شمال می رود.
*فریدون جیرانی/ از علت افتادن زهرا سادات در چارچوب اتاق جویا می شود، سید رضا می بیند که ساق پای همسرش در اثر ضربات تبر چهار تکه شده و خونریزی فراوان است. سید رضا از ناراحتی چندین بار سرش را به دیوار می زند. سرش به طور وحشتناکی متلاشی می شود. مغز از درون جمجمه اش بیرون میزند و خون ها فواره می زند و شیشه دوربین را نجس می کند.