جوان:حمید سوریان که پر افتخار ترین کشتی گیر فرنگی کار ایران به شمار می رود با اهدای مدال طلای خود به دکتر احمدی نژاد مورد حملات تندی قرار گرفته است.
وی که در هفته دفاع مقدس با یاد شهیدان هشت سال جنگ تحمیلی مدال طلای خود راتقدیم رئیس جمهور کرد تا به عنوان یادگار در موزه هدایای ریاست جمهوری باقی بماند به ناگاه با شدیدترین حملات به خصوص از سوی رسانه های خارج از کشور مواجه شد. تا به حدی که در ایران نیز به جز حسین رضا زاده هیچ یک از ورزش کاران جرات تایید و حمایت از سوریان رانیافتند.
اما پس از این اقدام که بنا بر علاقه شخصی سوریان به دکتر احمدی نژاد انجام گرفت در روزهای اخیر برخی حرکات غیر منطبق با موازین عرفی و اخلاق پهلوانی و ورزشی به حاشیه دار شدن این ماجرا دامن زده است. مانند اینکه برخی اشخاص با ورود سوریان به سالن های ورزشی او را هو کرده و به او اهانت کرده اند.
بنا بر این گزارش، دامنه فشارها بر سوریان به خاطر تقدیم مدال خود به دکتر احمدی نژاد به اینجا محدود نمانده و مخالفان این اقدام، با ارسال پیام هایی وی را تهدید کرده اند که خانه خود و خانواده اش را به آتش خواهندکشید. همچنین شنیده شده که پیامک هایی به سوریان ارسال شده که با شماره های مختلف وی تهدید به مرگ شده است.
وزیر امور خارجه کشورمان از به دست آوردن اسنادی مبنی بر دخالت آمریکا در گم شدن شهرام امیری در عربستان خبر داد.
به گزارش فارس، منوچهر متکی وزیر امورخارجه کشورمان صبح امروز در حاشیه جلسه هیئت دولت در جمع خبرنگاران اظهار داشت: اسنادی از دخالت آمریکا در گم شدن شهرام امیری از اتباع جمهوری اسلامی ایران در عربستان به دست آوردهایم.
متکی در عین حال دولت عربستان را مسئول گم شدن امیری دانست و افزود: وزارت خارجه این موضوع را پیگیری خواهد کرد.
من یک دختر اسرائیلی هستم و عاشق یک جوان عرب فلسطینی شده ام. من در انتخاب کسی که دوستش دارم، آزاد هستم و کسی نمی تواند و نباید به من در این مسأله شخصی دستور بدهد. این مسأله به خود من مربوط می شود. مشکل در ما نیست، بلکه مشکل در این افراد افراطی است.
به گزارش جهان، روزنامه انگلیسی تایمز در شماره چند روز پیش خود طی گزارشی نوشت: سازمان اطلاعات و امنیت رژیم صهیونیستی (موساد) همواره دختران جوان را برای به دام انداختن پسران فلسطینی و بدست آوردن اطلاعات محرمانه نظامی و امنیتی، مورد استفاده قرار می دهد اما بررسی های اخیر انجام شده نشان می دهد برخی از این دختران نه تنها در به ثمر رساندن نقشه و توطئه خود موفق نمی شوند بلکه خودشان به دام می افتند و عاشق پسران فلسطینی می شوند.
به رغم اینکه رژیم صهیونیستی ازدواج یا برقراری هرگونه ارتباط میان دختران خود و پسران فلسطینی را ممنوع کرده و به شدت با آن مقابله می کند، اما عاشق شدن این دختران اسرائیلی معادله را تغییر می دهد و گاهی موجب آن می شود که این جوانان فلسطینی اطلاعات مهمی را از این دختران بدست آورند.
"تایمز" در ادامه گزارش خود فاش کرد: یهودیان افراطی بیش از ده سال است که به دنبال پسران فلسطینی می گردند که با دختران اسرائیلی ارتباط عاطفی و عاشقانه برقرار کرده اند. این یهودیان افراطی با همکاری پلیس رژیم صهیونیستی سعی دارد مانع از هرگونه ارتباط میان دختران اسرائیلی با پسران فلسطینی شود.
این روزنامه انگلیسی در ادامه افزود: یهودیان افراطی می دانند که اینگونه ارتباط می تواند خطری برای آینده "اسرائیل" باشد به ویژه اینکه علاوه بر رد و بدل شدن اطلاعات محرمانه میان طرفین، این پسران فلسطینی می توانند بر فرهنگ، عادات و تقالید این دختران اسرائیلی تأثیر بگذارند و در طولانی مدت "اسرائیل" را تحت تأثیر قرار دهند.
"تایمز" همچنین نوشت: یهودیان افراطی گروه های تشکیل داده اند که شامل 45 مرد می شود تا به مبارزه با پدیده "ارتباط دختران اسرائیلی با پسران فسلطینی" مقابله کنند. هزینه این گروه ها نیز توسط مؤسسات و یهودیان افراطی تأمین می شود. این گروه های افراطی معتقدند که این جوانان فلسطینی با احساسات این دختران بازی کرده و آنان را فریب می دهند تا بتوانند از آنان اطلاعات محرمانه ای بدست بیاورند.
این روزنامه انگلیسی همچنین در گزارش خود می نویسد: البته بسیاری از این دختران اسرائیلی که عاشق پسران فلسطینی شده اند مخالف این نظرات یهودیان افراطی هستند و خود همین افراطیون را مشکل اصلی می دانند و نه جوانان فلسطینی را.
یکی از این دختران اسرائیلی طی گفتگویی با "تایمز"می گوید: من یک دختر اسرائیلی هستم و عاشق یک جوان عرب فلسطینی شده ام. من در انتخاب کسی که دوستش دارم، آزاد هستم و کسی نمی تواند و نباید به من در این مسأله شخصی دستور بدهد. این مسأله به خود من مربوط می شود. مشکل در ما نیست، بلکه مشکل در این افراد افراطی است.
در اقدامی جالب توجه حدود 50 پلیس زن در بیرون ورزشگاه آزادی مستقر شدهاند.
به گزارش فارس، در اقدامی جالب توجه و بی سابقه در سمت درب غربی و جنب استخر مجموعه ورزشی آزادی حدود 50 پلیس زن در ماشین های مخصوص پلیس حضور دارند.
* از دقایقی قبل فروش بلیت های طبقه اول ورزشگاه متوقف شد. این توقف به دلیل پر شدن طبقه اول ورزشگاه صورت گرفت.
* برخلاف بازی های گذشته این دو تیم تا کنون از ایجاد بازار سیاه بلیت خبری نبوده است. این به دلیل حضور پرشمار ماموران با لباس های شخصی در بیرون ورزشگاه است.
* برای کنترل هواداران دو تیم جهت ورود به ورزشگاه آزادی درحالی که دفعات گذشته یکبار هواداران مورد بازرسی قرار می گرفتند، این بار هر هوادار سه بار مورد بازرسی قرار می گرد و تعداد ماموران بازرسی نیز سه برابر دفعات گذشته است.
رئیس جمهوری اسلامی ایران در تشریح تعارض رسانههای غربی در برخورد با موضوع آزادی اطلاعرسانی گفت: در نشست اخیر سازمان ملل آقای اوباما رسما اعتراف کرد که در داخل آمریکا شکنجه وجود دارد.
به گزارش فارس، رئیس جمهور در ادامه سخنان خود در سومین مجمع عمومی سالانه اتحادیه رادیو تلویزیونهای کشورهای اسلامی با اشاره به سفر اخیر خود به نیویورک، گفت: در این سفر، ما با چندین گروه از رسانهها، تقریبا تمام رسانههای آمریکایی مصاحبه داشتیم؛ همه اینها چهار تا سوال بیشتر نداشتند و سئوالها کاملا یکسان بود و در بعضیها ترتیب سوالها نیز مثل هم بود؛ من از آنها سوال کردم که شما چطور رسانه مستقل هستید و کدام یک از این سوالها سوالهای مردم است؛ درحالی که همه این سوالها، سوال های دولتهایشان و خواست دولت ها و سیاست های دولتهایشان است.
وی افزود: به یکی از دوستان به مزاح گفتم ما وقتی میبینیم همه سوالهایشان مثل هم است، باید یک سوال چند جوابه برای رسانههای آمریکایی طراحی کنیم.
رئیس جمهور اضافه کرد: گفتم چند احتمال است یک اینکه در آمریکا همه مردم یکجور و عین هم فکر می کنند و تفاوت و اختلاف نظری نیست و سیصد میلیون عین هم فکر میکنند و خدای متعال یک قالب گذاشته و 300 میلیون قالب زده، دوم اینکه رسانهها همه مال یک گروه و یک نفر و تنها اسمشان متفاوت است و سوم اینکه در یک نقطه ای با هم هماهنگ می شوند و چهارم همه اینها با هم هستند.
احمدینژاد با بیان اینکه اصلا ما رسانه بیطرف نداریم و مگر می تواند رسانهای بیطرف باشد، اظهار داشت: میگویند جریان اطلاعرسانی آزاد؛ پس چرا ده روز ماجرای خانم مروه را پنهان کردید و پنهان کردند، آن هم یک جنایت بزرگ.
وی افزود: میبینید همین الان در اروپا کسانی که نسبت به ماجرای هولوکاست تشکیک میکنند زندانی میشوند، حتی اگر استاد دانشگاه یا نماینده مجلس باشند؛ کافی است در کشورهای من و شما یک نفر به هر دلیلی به زندان برود، چه غوغایی در دنیا درست و چه گریهها میکنند و چه اشکها میریزند.
رئیس جمهور تصریح کرد: شما دیدید در همین نشست سازمان ملل آقای اوباما (رئیس جمهور آمریکا) رسما اعتراف کرد که در داخل آمریکا شکنجه وجود دارد و در سخنرانی سازمان ملل، ایشان اعلام کرد دستور دادهام از این به بعد شکنجه در آمریکا ممنوع شود و معنایش این است که شکنجه هست؛ اما میبینید که رسانه چه میکند، حالا اگر در کشورهای شما یک زندانی در داخل حمام زندان زمین بخورد و گوشه پایش خراش بیفتد چه بلایی سر کشورهای شما و کشورهای مستقل می آورند.
وی ادامه داد: باورم این است که زرادخانه های هسته ای و تسلیحات شیمیایی و بیولوژیک یک طرح فریب است و زرادخانه اصلی جبهه استکبار، زرادخانه رسانه ای است؛ از اصل یک خبر دروغ را جعل و با تکرار، آن را تبدیل به سند می کنند و با استناد به آن حمله می کنند.
رئیس جمهور با بیان اینکه امروز مسئولیت شما و ما بسیار سنگین است تصریح کرد: بشریت در آستانه انتخاب جدیدی قرار گرفته است؛ رسانههای پاک، انسانی و مومن به اندیشه الهی و توحیدی مسئولیتهای سنگینی به عهده دارند و با همت رسانه ها باید حجابهای ضخیم جهل و تحمیل جهل به بشریت دریده شود؛ اجرای این مأموریت نیازمند برنامهریزی، انسجام و هوشمندی است.
وی با اشاره به اینکه بعضی رسانه های کشورهای اسلامی هم فریب شبکه های رسانه ای استکبار را می خورند و در همان مسیر حرکت می کنند، گفت: امروز مأموریت شما فقط اطلاعرسانی نیست بلکه در کنار آن فرهنگسازی و پشتیبانی از ملتهای مظلوم و پشتیبانی از اندیشه های الهی، انسانی و ارزشهای متعالی از ماموریتهای شما است.
احمدینژاد افزود: باور ما این است نظام مادی رو به افول بوده و همه نشانه های اضمحلال امپراتوری ثروت، قدرت و رسانه آشکار شده است؛ بنیان های نظری اندیشه دموکراسی لیبرال و لیبرال دموکراسی در حال متلاشی شدن است و جهان در آستانه انتخاب جدید قرار دارد؛ پس شما باید همت کنید و یار و چشم بیدار ملت ها برای رسیدن به انتخاب درست باشید.
حاج سعید قاسمی از فرماندهان دفاع مقدس هفته گذشته در دانشگاه امام صادق به ایراد سخنان مهمی درخصوص دفاع مقدس و حوادث اخیر پرداخت.
به گزارش رجانیوز، سخنان قاسمی در برخی رسانهها به صورت ناقص انعکاس یافت که نظر به اهمیت این سخنان، رجانیوز، متن کامل آن را منتشر می کند:
اعوذبالله من الشیطان اللعین الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد للَّه الذی یؤمن الخائفین و ینجی الصادقین و یرفَع المستَضعفین و یضع المتَکَبِرین و یهلک مُلوکا و یستَخلف آخرین و الحمدللَّه قاصم الجبارین، مبیر الظالمین، مُدرک الهاربین، صریخ المستَصرخین
باز هم شکر و سپاس خداوند متعال که ما را در این طریق هدایت کرد و اگر نبود عنایت و توفیق الهی، بسا در این طریق، در این لباس سربازی و در این اماکن مقدس نبودیم. باز هم شادی روح امام عزیزمان شادی روح همه شهدای انقلاب و همه شهدای 10 سال دفاع مقدس همه شهدای استشهادی از حسین فهمیده عباس دوران این مرز و بوم گرفته تا شهدای استشهادی لبنانی و فلسطینی که این روزها با اشتیاق پنجه در پنجه می جنگند. شادی روح همه شهدای این دانشگاه که منتسب به آقا جعفربن محمد الصادق و همه شهدای مظلوم و عزیز فتنه اخیر صلوات دیگری عنایت بفرمایید.
فیلم آژانس شیشه ای گفت میدانی یک لشکر برود خط، یک گردان برگردد، یعنی چه؟ یک گردان به خط برود، دسته برگردد یعنی چه؟ الآن این را می خواهم بگویم که میدانید یک نفر 3 ساعت در دانشگاه سرپا باشد، یعنی چه؟ ان شاءالله همیشه لبتان خندان باشد و سینهاتان مفتوح و مالامال از عشق ولایت. صلوات دیگری عنایت بفرمایید.
پیشاپیش خودم هم تشکر می کنم از همه دوستانی که این محفل را برقرار کردند. قاعده اش این است که در هفته دفاع مقدس همه به همدیگر پیامک می فرستند و تبریک می گویند. سالروز تجاوز آشکاری را در چنین روزی می گویند تبریک عرض می کنیم! در چنین روزی تجاوز بزرگی به عرض و ناموس ما آغاز شد اما میگویند تبریک عرض می کنیم! این یک مقداری ساختارشکنی شد در اول سخن. علی الاظاهر نباید بدین گونه باشد اما می خواهیم نوار همیشگی را که برای جنگ می گذارند، اینبار نگذاریم و با یک مدل دیگری به قصه نگاه کنیم.
جنگ تحمیلی که شما 8 ساله می دانید و ما 10 ساله، از این روز و از این هفته آغاز نشد. همه می گویند کتابها نوشتند اما اشتباه می گویند. دخترم، پسرم! جنگ در چنین روزی که شما به عنوان 31 شهریور ماه 59 می دانید، آغاز نشد. این، یک دروغ بزرگ است، یک اشتباه تاریخی است.
این سرفه هایی که می شنوید، مال کسی است که آوردم اینجا تا شما با این چهره آشنا شوید. خدا انشاءالله به حق امام زمان سایه اش را از سرخانواده اش و رزمنده ها و شما کم نکند. این سرفه های خشک مال کسی است که به گواه او را به 2 دلیل اینجا آوردم. اول اینکه همه می خواهند آنهایی که جانبازند و اسمشان شیمیایی است، در بیمارستان ساسان و یا در خانههایشان این درد را تحمل کنند. در صورتی که اگر نظام توجیه باشد، من همه اینها را از بیمارستان به دانشگاه ها و کف جامعه می کشانم. هر یک تخت اینها را با امکاناتش در دانشگاه می کشانم، یک اتاق می گذارم که اگر قرار باشد جان بدهند، کف اینجا جان بدهند. مادام که تو این را نمی بینی و این جدا جان می دهد و بعد او را می اندازند کف یک وانت از بیمارستان ساسان می برند و اطلاعیه او را می زنند در روزنامه ها و رادیو و تلویزیون تو هم مشغولی و مسئولین ما گرفتارتر از این حرفها که فاتحه ای برای او بخوانند. اما امروز ناصر افشاری عزیز را به دو دلیل آوردم، یکی اینکه او را بشناسید. برای من نوشتید که صحبت کنم، من هم مطالب را آماده کردم ولی ناصر یک دنیا حرف دارد. قبل از اینکه خدای نکرده یک اتفاقی برایش بیافتد، شما حداقل او را بشناسید. دوم اینکه ناصر یک نیروی استشهادی است که آخرین بار که با شما در جلسه غزه جلوی فرودگاه جمع شدیم، یادتان هست، آنجا برای شما صحبت کرد و قبلش هم رفت پیش آقا، آقا گفت: آقا ناصر چیزی نمی خواهی؟ یک شیمیایی از خدا باید چه بخواهد؟ آقا ناصر ببخشید، حرف شما به رهبر را شاید راضی نباشید ولی من اینجا دوست دارم که بزنم. این حرفها نباید مخفی بماند. گفت که آقا جان من دوست ندارم در رختخواب جان بدهم، می شود یک اذنی بدهی و ما را برای یک عملیات استشهادی خرج کنی، اذن دست شماست. عملیات در این قد و قواره اذن شما را می خواهد، آقا جان نگذار در رختخواب بمیرم.
اما به یک خاطر دیگر هم او را آوردم. آقا ناصر ببخشید. برای اینکه ثابت بکنم برادر! دفاع مقدس، 8 سال نبود. هنوز نه محاسن من درآمده بود، محاسن آقا ناصر هم فکر نمی کنم در آمده بود. فتنه ای که کلیدش را در کنفرانس طائف در عربستان سعودی خائن زده بودند، برانگیختن قومیت ها و غائله جنگ نرم یک اتفاقی نیست که الآن اصطلاحش را می شنوید، این کلیدش همان چند ماه بعد از انقلاب خورد. گنبد جواب نداد، خلق شمال جواب نداد، خلق آذربایجان و خلق مسلمان که پشتوانه های آیت اللهی هم داشتند و پولش از بیرون می آمد، جواب نداد، خلق خوزستان و خلق عرب باز نگرفت تا خلق کرد که گرفت، بنا به دلایلی که جای آن اینجا نیست و داستان خاص خودش را دارد که باشد در یک جلسه دیگر. تا همین امروز هم درگیر این مسئله هستیم. یعنی حداقل در 2 هفته گذشته، 3 شهید دیگر در کردستان از دست دادیم.
پس جنگ در چنین روزی که شما آن را روز شروع جنگ میدانید، شروع نشد، ما بچه رزمندهها چنین روزی را روز شروع جنگ نمی دانیم. جنگ قبلاً شروع شده بود. مقطع 22 بهمن 57 تا 31 شهریور 59 حدود 20 ماه است که ما نمی دانیم این 20 ماه در تاریخ ما چرا محو شده است. هر چه می گوییم، ما در این مقطع بودیم و جنگیدیم، توجه نمیکنند. اتفاقاً بخشی از جنگ نرم در اینجا اتفاق افتاد. پیچیده ترین مدل جنگ در دنیا، جنگ چریک ضد چریک است. ما هنوز اسلحه دست گرفتن هم بلد نبودیم، تاره ریخته بودیم پادگانها را گرفته بودیم و یک مقدار بشین پاشو بلد بودیم، یک دفعه دیدیم در وسط معرکه جنگ بزرگی قرار گرفتیم. کمین ضد کمین جنگی که مردم هم هستند. ضد انقلاب هم لباس مردمی پوشیده، تو هم شدی یک نیروی با پشتوانه حکومت مرکزی، وارد یک چنین صحنه ای شده ای. حالا می خواهی بجنگی، باید شلیک کنی. اینجا اما یک فرمانده داری مثل محمد بروجردی، مثل ناصر کاظمی، می گوید پسرم شلیک نکن. رزمنده میگفت به ما از طرف روستا شلیک شد، ما باید پاسخ بدهیم، خمپاره را بگذاریم، روستا را شخم بزند. فرمانده میگفت نه! حق نداری تو اینجا شلیک کنی. اولین خون به ناحق که اینجا بریزد، دیگر نمی شود جمعش کرد.
خدایا در کردستان اینها چگونه جنگدیدند که توانستند این صحنه را خالی کنند و تحویل خود مردم دهند؟ مدل جنگیدن این برو بچه ها چطور بود؟ چه طور مظلومانه خونشان ریخته شد ولی کشتوکشتار از مردم نکردند. جنگی به مراتب بسیار سخت و پیچیده که هیچ از آن نمی دانی. بنا نیست اصلاً مستند باشد. بنا نیست برای تو گفته شود. پسرم، دخترم! جنگ در چنین روزی آغاز نشد. در این مقطعی که گفتم الی ماشاءالله بحران داریم. نیروهای مسعود و مریم به خودشان بمب می بندند و حداقل 4 امام جمعه را به شهادت رساندند. رئیس جمهور و نخست وزیر را زدند، بهشتی و مجلس را با 72 تن زدند. هر جای دنیا این اتفاق می افتاد، عمود خیمه را که می زدند، کل خیمه می خوابید. درگیری در خیابانها الی ماشاءالله ادامه دارد، جرأت نمی کنی یک ته ریش داشته باشی و یا یک عکس حضرت روح الله را در مغازه بزنی وگرنه به عنوان بچه حزب اللهی 32 فشنگ یوزی را به طرفت خالی می کنند، آبکش می شوی.
اینکه چرا تو اینها را نمی دانی، چون بنا نیست که اصلاً بدانی! بنا نیست که این تاریخ با شکوه را برای تو بازگو کنن،د برای اینکه به تعبیر مولا امیرالمؤمنین بتوانند از همین سوراخ، بارها و بارها تورا بگزند. بنا نیست این واقعه تاریخی را به عنوان تجربیات مثبت و حتی اگر منفی است، تو داشته باشی. یک بار دیگر از اینجا به بعد اینگونه باید بگویی که حمله عراق به ایران به عنوان تیر خلاص بعد از این اتفاقاتی که افتاد و نگرفت، کودتای نوژه و درگیریهای چپ و راست و توده ای ها و فرقان و زدن رئیس جمهور، باهنر تمام این اتفاقات که هرکدام آن یک داستان است نشد و نگرفت، از اینجا به بعد ورود یک سری نیروی جدید به جبهه است، نه شروع یک اتفاق که از امروز شما آن را حساب میکنی. در 31 شهریور 59 هجمه به این شکل اتفاق افتاد و الا 16 شهریور است که به جبهه قصر شیرین تهاجم شروع می شود، از پاسگاه خان لیلی بالای نفت شهر تا زیر آبداغ قریب 250 کیلومتر مربع توسط عراقیها اشغال می شود. آتش پیوسته روی سر قصر شیرین هست. قریب 15 الی 20 روز مقاومت مردمی قصر شیرین را داریم، عین این چیزی که در خرمشهر 31 روزه میگویی اما الآن محو است که این مردم زیر آتش مقاومت کردند ولی صدایشان جایی نرسید. اگرچه به فرماندهی کل قوا بنیصدر هم مسئله را گفتند و او را در این جبهه بردند. قبل از آن، به او گفته بودند که این تحرکات و مانورهای اینها یک فرایند عملیات است. بوی عملیات دارد، می آید. مسخره می کرد می گفت شما پاسدارها همه چیز را از لوله تفنگ می بینید. آنها غلط می کنند به ما هجمه کنند.