آمریکا در
اقدامی هوشمندانه اسامی هشت نفر را اعلام کرد که دیگر حق ندارند به آمریکا
بیایند!!!!
1-محمد علی جعفری، فرمانده سپاه پاسداران انقلاب
اسلامی
2-صادق محصولی، وزیر رفاه دولت دهم و وزیر کشور دولت نهم
3-غلامحسین محسنیاژهای، دادستان کل کشور و سخنگوی قوه قضاییه فعلی و
وزیر سابق اطلاعات دولت نهم
4_ سعید مرتضوی، دادستان سابق تهران
5-حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات دولت دهم
6- مصطفی محمدنجار، وزیر دفاع
دولت نهم و وزیر کشور دولت دهم
7- احمدرضا رادان، فرمانده نیروی
انتظامی تهران بزرگ
8- حسین طائب معاون اطلاعات سپاه پاسداران و فرمانده
سابق نیروی مقاومت بسیج
روزنامه یو اس تو دی با اشاره
به سخنان رئیس جمهور ایران در مجمع عمومی سازمان ملل از همراهی مسلمانان
دنیا و آمریکا ، همچنین مقامات رسمی دیگر کشورها با نظریات مطرح شده در این
سخنرانی درباره حادثه 11سپتامبر خبر داد.
به گزارش رجانیوز، ارائه این تحلیل در نیوزویک از آن روی بسیار پر اهمیت است که ماموریت مجلاتی همچون فارین پالسی، تایم و نیوزویک، تبیین سیاست های کلان استراتژیک دولت امریکا در سطح جهان عنوان میشود.
نویسنده این مقاله در نیوزویک، با برشمردن موارد متعددی از ناکامیهای امریکا در سیاست خارجی خود، معتقد است که قدرت جهانی امریکا به دلیل مقاومت قدرتهای جدیدی که در برابر منطق زورگویی ایستادگی می کنند، به شدت تضعیف شده است. این مقاله همچنین تحریمهای امریکا علیه ایران را سبب کاهش ارزش جهانی دلار میداند و معتقد است امریکا باید به جای رویکرد تحکم گونه با کشورها، به سوی تعامل متقابل و احترام به قدرت کشورها حرکت کند.
در ادامه متن کامل این نوشته را می خوانید:
یک سال از تلاش دولت اوباما برای برقراری رابطه با کشور های معترض میگذرد، ولی باید چنین قضاوت کرد که از برمه تا کره شمالی ،از ونزوئلا تا ایران اتفاقاً جدیدی افتاده است ."آیونگ سان سو" همچنان در بازداشت خانگی در رنگوم بسر میبرد ،پیونگ یانگ در حال آزمایش موشکهای خود است، کاراکاس در مقابل امپریالیست آمریکایی و انگلیسی ایستاده است و تهران نیز با بی اعتنایی به اولتیماتوم آمریکا برنامه هستهای خود را همچنان ادامه میدهد و این در حالی است که تحریمها نیز با شکست مواجه شده است.
سیاست های واشنگتن شکست خورده است و دوران موضوعیت داشتن ارتباط با کشورهای ابرقدرت گذشته است. برقرار کردن ارتباط، آنهم فقط با کشورهای ابرقدرت، مربوط به دهه 1980 و به خصوص کشور آمریکا بود زمانی که شوروی ، موثرترین دشمن امریکا از هم فروپاشیده بود، ولی اکنون دورانی شروع شده است که دیگر همچون گذشته، کشورها خواهان سیطره
با به قدرت رسیدن کشورهایی مانند چین ،روسیه، هند، برزیل و ترکیه در صحنه جهانی، معادله جدیدی در جهان پا گرفته است و تفکر آمریکا بشدت منزوی شده است.
امروز دیگر سیاست تهدید و تطمیع به تنهایی جواب نمی دهد. مردم از آمریکا توقع تعامل دارند نه برتریطلبی و تفوقجویی. بسیار بدیهی است که تغییر در رهبری از اوباما بجای جورج بوش از طرف جهانیان مورد استقبال قرار نگرفت. ایران روز به روز به سوریه نزدیکتر میشود ، رابطه ونزوئلا با کوبا هر روز گرمتر میشود. برزیل، ترکیه، روسیه و چین هیچ ترسی ندارند که بطور آشکار مخالفت خود با سیاست های برتری طلبانه آمریکا را اظهار کنند.
ایران بعنوان یک قدرت منطقهای و درحال رشد هستهای، با داشتن عمق استراتژیک و عوامل نفوذ در خاورمیانه یعنی حماس، جنبش جهاد اسلامی فلسطین ، حزب الله لبنان وشیعیان منطقه ای متمایل به دولت ایران، میتواند نظم مورد نظر ایالات متحده و متحدانش را برهم بزند و موازنه قوا را به سود خود تغییر دهد.
در حال حاضر قدرتهای غربی در زمینه فروش تسلیحات نظامی با چالش مواجه شدهاند و در این زمینه کشورهای رقیبی پیدا شده است. اما در شرایطی که همه کشورهای کوچک و بزرگ به فکر تعامل با دیگر کشورها هستند آمریکا بفکر دشمن سازی است.
اوباما فکر میکرد که دیپلماسی قدیمی فشار جواب میدهد، اما اکنون به نظر میرسد که امریکا نیاز دارد تا در تن صدای خود تجدید نظر کرده و دیدگاههای سیاسی خود راتغییر دهد. حال دیگر نظام دو قطبی شرق و غرب به پایان رسیده است و نظامهای سیاسی مانند تهران و پیونگ یانگ و رنگوم پا به عرصه قدرت های جهانی نهادهاند، جایگاه آمریکا در جهان به شدت به مخاطره افتاده است و دیگر دوران تهدیدات نظامی در جهان به پایان رسیده است.
مقابله با ایران هسته ای به طور خطرناکی به یکی از استراتژی های
دیدار رئیس جمهور برزیل با احمدی نژاد و همکاری این دو کشور بطور آشکار و اعلام این امر که " ما حق نداریم که فکر کنیم که دیگران باید مثل ما فکر کنند ." نشان دهنده موج جدیدی در مناسبات بین الملل بوده است. این کلمات پاسخی شفاف و محکم به جهان غرب است و نشان از اتحاد کشورها علیه زورگویی است. چند هفته
با وجود اینکه غرب فشار زیادی به رئیس جمهور ترکیه و اردوغان آورد ولی نه تنها این فشارها و تهدید ها به هیچ وجه جواب نداد بلکه روز به روز روابط ترکیه و ایران نیز گرمتر شده است.
در حال حاضر حیات خلوت آمریکا در باریکه کناری آسیا به سرعت باعث چالش آمریکا شده است. ایران با داشتن برنامه هستهای خود بزرگترین چالش امنیتی برای آمریکا محسوب میشود. امروز بیشترین مشکلات در مناطقی به چشم می خورد که آمریکا در آنها نفوذ دارد. در سودان با بیشترین میزان خودکشی و در زیمباوه نیز با مشکلات زیادی روبرو هستیم.
امروز برمه به یکی از مهمترین کشورها و به نمادی تبدیل شده است که شاهد شکست استراتژی های آمریکاست. با بیش از دو دهه سیاست منزوی سازی این کشور از سوی آمریکا، هم اکنون یکی از مناطقی است که کمترین تاثیر را از سیاست های غربی پذیرفته است و تلاش دارد تا درهای خود را به سوی چین باز کرده است. این در حالی است که هیلاری کلینتون هم به شکست تحریم ها علیه برمه اذعان کرد.
با به قدرت رسیدن کشورهای جدید تعاملات دیپلماتیک و مدل های اقتصادی باید جایگزین شود . تحریم برمه توسط آمریکا این فرصت را به چین و هند داد و آنها توانستند با استفاده از این فرصت روابط خوبی با برمه برقرار کنند وآن را به خود نزدیک کنند به نحوی که اکنون باهم تعاملات استراتژیکی برقرار کرده اند. با فشار غرب علیه ایران بین ائتلاف غرب با روسیه
آمریکا باید سیاست جدیدی را در قبال ایران شروع کرده و با کنارنهادن نقطه شروع، درتلاش برای تماس و مذاکره با ایران باشد. آمریکا باید فکر اینکه
اکنون تازه دولت آمریکا به این نتیجه رسیده است که باید تحریم ها را هوشمندانه تر اعمال کند و این یعنی شکست دیگر و خودکفایی و پیشرفت بیشتر ایران.
آمریکا می خواست روسیه و چین را ترغیب کند که علیه ایران تحریم کنند ولی پکن و مسکو ترجیح می دهند که طرف ایران را داشته باشند تا کاخ سفید. مسکو و پکن
آمریکا باید سیاست های خود را عوض کرده و به فکر تغییر سیاستهای خود باشد ،اول تحریم اقتصادی کشورها را کنار بگذارد، سعی کند تعاملات دانشجویی با آمریکا افزایش پیدا کند و محدودیت هایی که مسولان سیاسی کشورهای مختلف برای مسافرت با آن روبرو هستند را بردارد و مشکلات ویزا را برای مسافران کم کند و سعی در جلب توجه تعاملات با دیگر کشور های جهان بکند. تعاملات سیاسی خود را با دیگر رقبا و کشورهای دیگر افزایش دهد.
اوباما باید نگاه خود را نسبت به "کشورهای محور شرارت " نگاهی مثبت کند هرچه می تواند سیاست های خصمانه را کنار گذاشته و خود را از منزوی شدن بیشتر نجات دهد . دست از خصومت با احمدی نژاد ، هوگو چاوز، کیم جونگ
و این درحالی است که بیشتر کارشناسان بر این عقیدهاند ، ایران از نقطه "بدون بازگشت" عبور کرده است بدون آنکه تعهدات قانونی خود تحت
نامه ای تحت عنوان «بیانیه بیش از صد شاعر در تحریم جوایز شعر دولتی» منتشر شده است که در آن عده ای از افراد غیرشاخص و ناشناخته، از برگزارکنندگان جشنواره های ادبی دولتی خواسته اند تا به آن ها جایزه ای داده نشود!
کیهان نوشت:این اقدام قابل توجه که آمیخته با شوخی، توهم و خودشیفتگی است و امضاکنندگان آن قصد مهم جلوه دادن خود را دارند در حالی انجام گرفته که اصلاً در بین اسامی تحریم کننده جوایز دولتی به زحمت می توان نام آنها را به عنوان شاعر شناسایی کرد.
تحریم جشنواره های هنری دولتی، یکی از تمهیدات عده ای معدود از فعالان فرهنگی و هنری به نشانه اعتراض به رأی ملت ایران در انتخابات اخیر است. این عده با انتشار بیانیه هایی درصدد تحریم رویدادهایی چون دوسالانه کاریکاتورتهران، جشنواره فیلم مستند و حال جوایز شعر دولتی برآمدند، اما این اقدامات تنها نوعی تلاش برای سوق دادن فضای جامعه به سمت ناآرامی و التهاب است، وگرنه خود افراد تحریم کننده می دانند که عدم حضور آن ها، نه تنها هیچ آسیبی به این جشنواره ها و جوایز نمی زند که در بسیاری موارد، به سلامت و شأن هنری این رویدادها کمک هم می کند.
گفتنی است پیشنهاد اینگونه تحریم ها ابتدا از سوی رادیو فردا-وابسته به سازمان سیا- ارائه گردید که با بی اعتنایی افراد مطرح در عرصه های هنری روبرو شد.
شایان ذکر است که برخی از امضاءکنندگان این نامه ضمن آن که شاعر نیستند، از کارکنان دولت نیز هستند و بسیار تعجب آور و غیرقابل توجیه است که دولت به حضور افرادی در ابواب جمعی خود تن می دهد که نه فقط آشکارا جمهوریت نظام اسلامی را نفی می کنند، بلکه مشروعیت نظام را هم به پیروی از سفارش سازمان سیا زیرسوال می برند. اینگونه افراد به گواهی برخی از شواهد و قرائن موجود از حمایت های مالی برخی از کانون ها - به بودجه 400 میلیون دلاری سازمان سیا توجه کنید- بی نصیب نمی باشند، بنابراین مقامات مسئول دولتی چگونه حضور این افراد را از کیسه بیت المال تحمل می کنند و در وانفسای مشکل اشتغال، جای آنها را به جوانان متعهد و کارآمد نمی سپارند؟!
روسیه: ایران نه تهدید می پذیرد و نه منزوی شدنی است (خبر ویژه)
وزیرخارجه روسیه تنها راه حل عاقلانه چالش هسته ای ایران را دیپلماسی دانست و گفت: ما در مسکو معتقدیم این مشکل تنها با روش های سیاسی و دیپلماتیک قابل حل است.
سرگئی لاوروف طی سخنانی در انستیتو دولتی روابط بین الملل مسکو اظهار داشت: «در رابطه با ایران باید گفت که ما جایگزین معقولی برای راه حل سیاسی-دیپلماتیک برای مشکل برنامه هسته ای آن نمی بینیم. بهترین روش برای تاثیرگذاری، نه منزوی سازی و نه تهدید توسل به زور، بلکه جذب گسترده به همکاری است. تنها بدین ترتیب می توان نقشی عینی در امر حمایت از ثبات و امنیت داشت.»
در همین حال صدراعظم آلمان در دیدار رئیس جمهور فرانسه گفت: ایران باید به روشنی بیان کند که حاضر به گفت وگو با جامعه بین الملل (!؟) است. اگر آنها حاضر به مذاکره نباشند در نشست گروه 8 که ماه جاری برگزار خواهد شد، مشورت های تازه ای در مورد تحریم و مجازات های سنگین تر انجام خواهد گرفت.
سارکوزی هم در این ملاقات گفت: جمهوری اسلامی باید واقف به این نکته باشد که قصد ما کاملاً جدی است.
دعوت ایران به مذاکره با چاشنی بی پشتوانه و توخالی تهدید در حالی است که کشورهای غربی تا چند سال پیش برای تعلیق غنی سازی و توقف برنامه هسته ای، اقدام به تهدیدهای توأم با اولتیماتوم می کردند اما رفتار مقتدرانه و عزتمندانه نظام اسلامی باعث شد تا رفتار آنها اندکی مدنی تر و عاقلانه تر شود. در عین حال در زمینه مذاکره نیز باید گفت که ایران در این زمینه همواره آماده مذاکرات بوده اما طرف غربی بعضاً دچار سوءتفاهم شده و به توقف مذاکرات مبادرت می کرده- گویا که آب حیات را از ایران دریغ می دارد!- اما پس از مدتی با پی بردن به خبط خود، مجدداً - و با اصرار- خواستار از سرگیری مذاکرات می شده است. اکنون هم ظاهراً فازی از جنون ادواری مذکور سپری شده و فاز دیگری از آن آغاز شده است.
هفته نامه امریکایی تایم نوشت: مشخص نیست که تحریم فروش بنزین بتواند در وادار ساختن ایران به مذاکره موفق عمل کند، چرا که تهران از این تحریم برای شتاب بخشیدن به اجرای طرح کاهش مصرف از یک سو و خودکفایی در تولید بنزین از سویی دیگر بهره خواهد برد.
به گزارش رجانیوز، تایم در گزارشی پیرامون احتمال تحریم فروش بنزین به ایران نوشت: یافته های اخیر آژانس بین المللی انرژی اتمی در مورد برنامه هستهای ایران امکان دارد امریکا را وادار سازد تا جدیت بیشتری در خصوص تحریم فروش بنزین به ایران از طریق شرکتهای خارجی به خرج دهد.
مجله تایم در ادامه ضمن طرح این سؤال که آیا این تحریم تهران را مجاب خواهد ساخت که پشت میز مذاکره بنشیند، نوشت: بسیاری از صاحب نظران در مسائل ایران پاسخ این سؤال را منفی می دانند.
اگرچه کمیته روابط خارجی کنگره امریکا تأثیرگذار بودن موضوع تحریم فروش بنزین به ایران را تائید کرده و آن را شمشیر داموکلس دانسته اما نظر تهران کاملاً مغایر این امر است.
یک روزنامهنگار اخیراً درباره این موضوع نوشته بود: این امکان وجود دارد که شمشیر داموکلس را به فرصتی برای خود اتکایی تبدیل کرد.
دولت باراک اوباما معتقد است که تحریم فروش بنزین می تواند دولت ایران را به تعلیق غنی سازی رهنمون سازد.
اما نظر ایران متفاوت است .ایران ممکن است امیدوار باشد که این تحریم آن کشور را برای نیل به اهدافش یاری می رساند. یکی از این اهداف کاستن از میزان مصرف بنزین است.
در واقع دولت ایران که سالهاست برای مصرف داخلی بنزین یارانه (سوبسید) پرداخت می کند و قیمت آن را پایینتر از قیمت بازار جهانی این فرآورده نگهداشته است، یارانه بنزین را هم از محل بودجه عمومی پرداخت میکند، بسیار هم علاقهمند است که امریکا برای تحقق این هدف، ناخواسته وارد عمل شود.
محمد خاتمی رییس جمهور سابق ایران هم همواره بزرگترین ضعف دولتش را عدم کاستن از سوبسیدها در فرآورده های نفتی دانسته بود. دولت او سال ها از محل درآمدهای نفتی میلیون ها دلار صرف پرداخت یارانه های دولتی می کرد.
تا سال 2003 همه چهره هایی که امروز از آنها به عنوان یاران جنبش سبز اپوزیسیون نام برده می شود، شامل خاتمی، مهدی کروبی و اکبرهاشمی رفسنجانی، همگی موافق سهمیه بندی بنزین بودند، تا هم از مصرف داخلی این فرآورده و هم از هزینه های جاری دولت کاسته شود.
تا آن تاریخ، هرکس می توانست در ایران به هر میزان دلخواه بنزین خریداری کند. سود حاصل از یارانه ای که دولت برای سوخت و برق پرداخت می کرد، به جیب طبقات ثروتمند جامعه واریز می شد، چرا که میزان مصرف در این طبقه بیش از سایر طبقات بود.
در سال 2005، بانک جهانی ارزیابی کرد که 94 درصد سوبسید انرژی در مناطق شهری ایران به طبقات غیر فقیر تعلق می گیرد. به عبارتی دیگر طبقاتی که نیاز کمتری به یارانه های دولتی داشتند، بیش از سایرین از این سوبسید بهره میبردند.
در انتخابات ریاست جمهوری سال 2005 همه نامزدها وعده اصلاح الگوی مصرف بنزین را دادند.
دولت محمود احمدی نژاد از تابستان 2007 بنزین را سهمیه بندی کرد. طبق این برنامه هر خودرو در ماه مجاز به استفاده از 100 لیتر بنزین به نرخ هر گالن 38 سنت است. مصرف بیش از این سقف، نیازمند پرداخت یک و نیم دلار برای هر گالن بنزین است.
بسیاری از ایرانیان از این طرح راضی نبودند و حتی در روزهای نخست اعلام طرح، اقدام به آتش زدن ایستگاه های پمپ بنزین کردند.
در زمان حاضر، تولید داخلی بنزین در ایران 45 میلیون لیتر در روز است، در حالی که میزان مصرف روزانه 67 میلیون لیتر است،حتی بعد از اجرای طرح سهمیه بندی بنزین.
مجلس ایران در زمان حاضر مشغول بحث و بررسی طرحی است تا میزان سهمیه بندی را از سطح موجود هم تقلیل دهد. اگر امریکا تحریم فروش بنزین را عملی سازد، حتما طرح پارلمان به تصویب خواهد رسید.
اگر این اتفاق رخ دهد، دولت ایران با سهولت بیشتری به افزایش قیمت بنزین که امریکا در نظر دارد در آینده آن را اجرا کند، اعتراض خواهد کرد.
ایران با سرمایه گذاریهای جدیدی که از سوی کشورهای چین، روسیه و هند انجام گرفته، در حال ساخت پالایشگاه های جدید است و در برنامه دارد که تا سا ل 2013 در تولید بنزین به خود کفایی برسد.
بر این اساس، پاسخ سؤال فوق روشن است. تحریم بنزین، فقط به ایران کمک خواهد کرد تا سریعتر از زمان برنامه ریزی شده، به اهدافش برای خودکفایی تولید بنزین دست یابد.